همین که صدارو شنیدم زود تند سریع بلند شدم پریدم بغل رها و تا تونستم چلوندمش صبح بخیر خانوم خانوم وای رها سایت همسریابی ازدواج دائم پیوند: تا یادم میاد عشقت یکی دیگه بود االن بهش میگم عشق جدید پیدا کردی وای خیلی دلم برات تنگ شده بود عشقم خفه ام کردی خوش آمد گویی اتم مثل آدم نیست -عشقش کیه؟
سایت همسریابی ازدواج دائم طوبی:
اول سالم رها جون تعریفتو خیلی شنیدم از هستی مشتاق دیدار بودم و از دیدنت خوشبختم دوما عشقش داداش سایت همسریابی ازدواجمه رها بهم چپکی نگاه کرد و گفت - سالم منم خوشبختم سایت همسریابی ازدواج کیه ؟
سایت همسریابی ازدواج دائم طوبی:
بزا عکسشو نشون بدم گوشیشو برداشت و دنبال عکس سایت همسریابی ازدواج میگشت هی چشم و ابرو میومدم تا بیخیال شه اما کیه که گوش بده چون تو این مدت هیچ گزارشی به رها نداده بودم صحبت هامون معمولی بود و از جونم میترسیدم سپیده:
سایت همسریابی ازدواج موقت بین زمین و هوا
داشت دنبالم میکرد که خوردم به یک دیوار و کم بود بخورم زمین که چشامو بستم تا نبینم نحوه مردنمو إ پس چرا طوریم نشد سایت همسریابی ازدواج موقت بین زمین و هوا معلق شدم یک چشممو باز کردم دیدم یکی کمرمو گرفته وچشامو باز کردم کامل دیدم یکی با لبخند جذاب داره نگام میکنه اگه گفتین کیه؟
سایت همسریابی ازدواج همدمم زل زده بودیم بهم که با صدای اهم اهم رها ازهم چشم برداشتیم صبح توام بخیر عزیزدلم صبحت بخیر سایت همسریابی ازدواج موقت هلو -پس سایت همسریابی ازدواج همدم تویی - برمردم آزار لعنت که جام راحت بود، زودی رفتم پشت سایت همسریابی ازدواج همدم قایم شدم و بالحن کودکانه گفتم من رهام و عزارائیل عشقت بله من سایت همسریابی ازدواج همدمم و شما - سایت همسریابی ازدواج دائمی این موخواد منو بخوله منم زبونمو برا رها در آوردمتا وقتی من هستم کسی حق نداره
بهت چپ نگا کنه سایت همسریابی ازدواج موقت هلو -ولی من میکنم
-چرا دلت خیلی -چی و به من نگفته چه اتیشی باز سوزونده این عشق من بازسایت همسریابی ازدواج دائم میخنده و میگه تورو، اینکه از کجا پیدات کرد؟
چطور مختو زد؟
چند ماهه عشقشی؟
از لفظ سایت همسریابی ازدواج اسان دلم قیلی ویلی رفت اوال من فامیلشم سایت همسریابی ازدواج اسان لیلی نوه خاله سایت همسریابی ازدواج اسان هستن هاگه من خالصه بگم این عزیز منو دیگه کاریش نداریم نکی میره این همه راهو -خب بعدی -مخمو هم نمیدونم چطوری زد حتما با تیرکمون یا اسلحه شاید هیپنوتیزم کرد و سوال سوم 30اسفند 3ماه تموم میشیه حله؟
دوباره سایت همسریابی ازدواج دائم میخنده و میگه سایت همسریابی ازدواج موقت این قرص خنده خورده امروز درو تخته رو خوب جور کرده مسخرم میکنی با اوال نجار خوبیه دومیش نه..اگه اجازه بفرمایین لیدی عشقم بره لباساشو تعویض کنه و بریم صبحانه که
سایت همسریابی ازدواج موقت هلو مجوز صادر شو فقط اینبار
-واه واه چقد لوسین شما میسی عشخم ممنون لیدی، سایت همسریابی ازدواج موقت هلو مجوز صادر شو فقط اینبار اینو که گفت رفت پایین منم رفتم اتاق دیدم سپیده زرنگی کرده ودوششو گرفته و االنم لباساشو داره میچینه تو کمد یک دوش یک ربعی گرفتمو اومدم بیرون و زودتر موهامو سشوار کشیدم و با سایت همسریابی ازدواج رفتیم پایین باشه مرسی خواهر شوهر زن داداشمرسی توام برو دوش بگیرتا دوش بگیری لباساتو چیدم بعد بریم صبحونه عافیت باشه سلیقه ات حرممنون من خوش سلیقه ام میدونی که بعد صبحانه هم رفتیم بازار تا هم وسایل هفت سین و بگیریم هم لباس برای عید البته بزرگترا نرفتن چون قبال خریده بودن پسرا باهم میرفتن) حامد و رامین و سایت همسریابی ازدواج و شاهین (و ما دختراهم باهم) منوسایت همسریابی ازدواج و رها (دنیا و عمه هم که باهم یک فرصت هم میگشتم تا درباره سام هم به رها بگم اما کو فرصت، البته سایت همسریابی ازدواج موقت پسرا بادیگارمون بودن کسی نمیتونست چپکی نگاه کنه به ما تو یک پاساژ بزرگ و لوکسی رفتیم که لباساشون محشر بودن تو پاساژ جدا شدیم ازهم عمه وحامد باهم و رامین و دنیا هم باهم و ما پنج تا هم باهم و قرار شد ساعت12جلوی کافی شاپی که داخل پاساژ بود هم دیگر پیدا کنیم داشتیم مغازه هارو نگاه میکردیم که چشمم به یک مانتو خوشگل بادمجونی رنگ خورد به دخترا گفتم رها: خیلی قشنگه منم خوشم میاد ازشنظرتون چیه؟
سایت همسریابی ازدواج دائم پیوند: منم بریم پروش کنیم فروشنده: بفرمایین بریم، به شاهین اینا هم اشاره کردیم که بیان همگی داخل مغازه شدیم فروشنده: بله این یکی از بهترین کارامونه و قیمتش یکم باالست و تودو رنگه بادمجونی و، کرمی اون مانتو بادمجونیتون که تو ویترینه رو میخواستیم فروشند