پاسخ داد: البته عزیزم... برو راحت باش. سری تکان داده و از سر جایم برخاستم. نگاه همسریابی هلو با عکس را بر روی خودم به وضوح احساس میکردم. اما بی توجه به پیامهای کاربران | همسریابی موقت هلو راهم را در پیش گرفته و به تراس رفتم. وقتی وارد تراس خانهی همسریابی هلو با عکس شدم، پلکهایم را بر روی یکدیگر قرار داده و نفسی عمیق از راه بینی وارد ریه هایم نمودم. حضور در یک مکان آن هم با موجودی منفور همانند سایت صیغه هلو برایم زجراور بود، به همین جهت به تراس اماده و اکنون از باد خنکی که بر چهرهام دست نوازش میکشد، به غایت آرامش خاطر رسیده بودم.
ارامشی که هرگز در درون آن خانه و در کنار سایت صیغه هلو آن را نخواهم داشت. پلکهایم را از هم گشوده و دست به سینه ایستادم. احساس میکردم که شالی که بر روی سرم است کمی به عقب رفته، به همین جهت آن را جلو کشیده و موهایم را در زیر آن مرتب نمودم سپس دستی به مانتویم کشیده و باری دیگر دست به سینه به اطرافم خیره شدم.
خانه همسریابی هلو با عکس طبقه ی چهارم یک آپارتمان شیک و نقلی است
خانه همسریابی هلو با عکس طبقه ی چهارم یک آپارتمان شیک و نقلی است که از اینجا به تمام مناظر اطراف و خانههایش دید دارد، میتوانم تمام چیزهایی که در دور و برم در حال حرکت یا سکون است را به خوبی مشاهده نمایم، این منظره و سکوتی که در اینجا هست را بیشتر از شلوغی درون خانه و حضور سایت صیغه هلو در آن جمع در حالی که نمیخواهم او را ببینم، دوست میدارم. شاید بتوان گفت که ارامش و امنیت را در جایی پیدا میکنم که سایت صیغه هلو آنجا نباشد.
کمی در تراس مانده و اجازه دادم که باد خنکی که به آرامی و همانند رقاصی باله ماهرانه بر پهنای آسمان میرقصید، چهره ام را نوازش کرده و مرا نیز در وجود پر مهر و ارامش بخش ثبت نام در سایت همسریابی هلو فرو ببرد. سپس سری تکان داده و از تراس بیرون آمدم.
در نقطه ای بسیار نزدیک به ثبت نام در سایت همسریابی هلو، به یک باره از جایم پریده
با شنیدن صدای ناگهانی همسریابی هلو با عکس در نقطه ای بسیار نزدیک به ثبت نام در سایت همسریابی هلو، به یک باره از جایم پریده و اینقدر برات سخته... که پیامهای کاربران | همسریابی موقت هلو تحمل کنی؟ چشمان آبی رنگ و ترسانم خیرهی سبزیای غم زده و نالان شد که محو چهرهام شده بود.