سایت همسریابی موقت هلو


آدرس سایت صیغه ودوست یابی

سایت بزرگ همسریابی رایگان گوگل با عکس و شماره تلفن: آهنگ بزنم؟ صیغه ودوست یابی: شاد بزن ضحی: راس میگه من: گانز ان رزز صیغه ودوست یابی: نههههه سری تکون دادم

آدرس سایت صیغه ودوست یابی - دوست یابی


سایت های صیغه ودوست یابی

 صبح با صدای االرام گوشیم بلند شدم و رفتم و دستودصورتمو شستم و رفتم بیرون که دیدم هیچکس نیستو همه خوابن.. شیرکاکایو کیک رو دراوردم و به ساعت نگاه کردم. . ساعت نه بودو همه ساعت ده میومدن.. رفتم سایت ازدواج موقت با عکس و ضحی رو بیدار کردمو منتظرشون شدم تا بیان.. صبحونه رو سریع خوردیمو ورفتیم آماده بشیم.. تا ساعت نه و نیم کارمون بیش تر طول نکشید.. بچه ها از اتاف اومدن بیرون.. صیغه ودوست یابی یه بارونی زرشکی با شالو شلوار مشکی پوشیده بودو چکمه های کوتاه و مخملی قرمز هم گرفته بود که بیرون بپوشه..

یه رژ جیغ قرمز هم زده بود... ضحی هم یه بارونی سورمه ای با شالو شلوار مشکی پوشیده بودو کتونی های سورمه ای هم گرفته بود و یه رژ صورتی کم رنگ زده بود.. رو مبل نشستیم که ده مین بعد زنگ واحد به صدا دراومد..و دروباز کردیم که قامت سایت ازدواج موقت با عکس نمایان شد و لبخندی زدو گفت: سالم. سالم بچه ها کوشن؟! شنیدم دیشب تو اسانسور گیر کرده بودین؟! اینجان.. قضیش مفصله..

باشه بعدا تعریف کن االن بیاین بریم.. باش. وبچه ها رو صدا کردم.. صیغه ودوست یابی و ضحی اومدنو با سایت همسریابی با شماره احوال پرسی کردن و رفتیم پایین.. وقتی از اسانسور بیرون اومدیم وارد پارکینگ شدیم که پندارو دیدم.. کیهان یه پلیور ابی پوشیده بود باشلوا مشکی و پندار که کاپشن مشکی با شلوار مشکی.. ماهان یه کت تک مشکی با بلیز سورمه ای و شلوار مشکی.. امیر علی هم یه سویی شرت مشکی پوشید با شلوار کرم و رادوینم یه کت توسی با شلوار مشکی.. بعد از سالم و احوال پرسی قرار شد که ما دخترا با ماشین سایت رسمی صیغه ایرانیان و پسراهم با ماشین کیهان برن.. ولی این وسط ضحی بود که از نگاه های ریز ریزکی ماهان مشخص بود میخواد بره فکشو بیاره پایین..

سایت بزرگ همسریابی رایگان گوگل با عکس و شماره تلفن نشست


سایت بزرگ همسریابی رایگان گوگل با عکس و شماره تلفن نشست پشت فرمون و منم کنارش نشستم و رز ا و ضحی پشت نشستن. . سایت بزرگ همسریابی رایگان گوگل با عکس و شماره تلفن: آهنگ بزنم؟ صیغه ودوست یابی: شاد بزن ضحی: راس میگه من: گانز ان رزز صیغه ودوست یابی: نههههه سری تکون دادم و به آهنگی که تو ماشین پیچیده بود گوش دادم.. باز هم .. ماشین سایت صیغه موقت رسمی حافظون بود دیگه.. خواننده شروع کرد به خوندن.. دوستان حتما گوش کنین خیلی قشنگه.. ..از گوش کردن چند تا اهنگ سایت ازدواج موقت با عکس گفت: بسه خسته نشدین از بس اهنگ گوش کردین؟! بیاین حرف بزنیم.. ضحی هم در تاییدش سری تکون داد و گفت: من گشنمه االن دوساعتو نیمه که تو راهیم. به ساعت نگاه کردم.

 رو به سایت صیغه موقت رسمی حافظون گفتم


ساعت یک بعداز ظهر بود و ما ساعت ده و نیم حرکت کرده بودیم. رو به سایت صیغه موقت رسمی حافظون گفتم: زنگ بزن ببین واستن یه جا بهترين سايت صيغه يابي: وسط رانندگی؟! تو زنگ بزن به کیهان من از کجا شمارشو دارم؟! خب.. با گوشی من زنگ بزن کجاست؟! تو داشبورد در داشبوردو باز کردمو تلفن همراه بهترين سايت صيغه يابي رو گرفتم و رفتم تو مخاطبین و شماره کیهانو گرفتم بله سایت رسمی صیغه ایرانیان سالم چند لحظه مکث کردو گفت: ا شمایین حماسه خانوم؟! بله.. میخوایم ناهار بخوریم گشنمونه میشه یه جا نگهدارین؟! حتما اولین رستوران نگه میدارم باشه کاری نداری؟!

نه فعال فعال تلفنو قطع کردمو گفتم: گفتن اولین رستوران نگه میدارن سایت همسریابی با شماره سری تکون داد و به رانندگیش ادامه داد و بعد از یه ربع جلوی یه رستوران سر راهی ایستادن که ماهم به تبعیت از اونا ترمز کردیم و از ماشینا پیاده شدیم. رفتیم تو رستوران نشستیم.. همشون به جز من کوبیده سفارش دادن ولی من جوج سفارش دادم.. نمیدونم چرا دوست نداشتن خیلی هم خوشمزه بود.. غذا رو اوردنو ماشروع کردیم به ناهار خوردن.. بعد از ناهار رفتیم و سوار ماشینامون شدیم.. بارونم نم نمک میزد.. غافل از اینکه چه سفر شومی در راهه.

مطالب مشابه


آخرین مطالب