لیلی: این چه بدبختی بود سرمون اومد آخه سام: پاشین بریم دیگه عمو سایت همسر یابی کاملا رایگان: باشه بلند شو امیر فرهاد:
کجا رامین: جایی که شما نرفتین کالنتری عمو سایت همسر یابی کاملا رایگان پیوند: دنیا خانوم، اگه خواهرم اومد بچه هارو بگین ببره دنیا: باشه ناهید: چرا از اینا خبری نشد شادی: موبایل هردوشون خاموشه اف اف به صدا درومد شادی: کیه.. .... شادی:
بفرمایین شاهین: کیه آبجی شادی: حلما حلما: سالم، خبرو شنیدم واقعا متاسفم که هستی خانوم نباشه رها: امیدمون فقط اینه حلما: من اومدم بچه هارو ببرم چندتا شادی: کارت دراومد4چهار تا حلما: منم دوتا بچه دارم میبرم با اونا بازی کنن اگه رییس هتل اجازه بدن شاهین: راحت باشین پشت هتل پارک کوچکی هست که مخصوص بچه هاست میتونین اونجام ببرین من سفارشتونو میکنم حلما:
سایت همسر یابی کاملا رایگان سایت: بازم ممنون
ممنون، بچه بیاین بریم رامین: اگه تنها اومدین برسونمتون حلما: نه ممنون تاکسی منتظره سایت همسر یابی کاملا رایگان سایت: بازم ممنون حلما: رها: بسالمت ببخشید اینم غذای پسرمه همون که تو بغلتونه حلما: نگران نباشین قبال تو مهد کار میکردم رها: جبران میکنم بسالمت دنیا: یک لحظه فکر کردم هستی اگه شادی نمیگفت فکر میکردم خواهرمه و دوباره شیون و زاری راه افتاد سایت همسر یابی کاملا رایگان سایت:
میشه گریه نکنین سرم درد گرفت باید امیدوار باشیم دنیا: چیکار کنیم سایت همسر یابی کاملا رایگان سایت اخه یکساعت گذشته بود که سام اینا اومدن شاهین: چه خبر عمو سایت همسر یابی کاملا رایگان پیوند: بچه ها رفتن سپیده: آره خواهرت بر در ها:
چیکار کردین سام: هیچی شکایت کردیم مدرک خواستن که گفتیم دست مانی ست اسم ها رو پرسیدن عمو سایت همسر یابی کاملا رایگان پیوند: بعدش گفتن یک نفر چندروز پیش هم شکایت کرده از این آدم و مدارکش هم موجوده سام: بعدش عکسای سایت همسر یابی کاملا رایگان پیوند و نشون داد که گذاشتن پرونده، من و امیرهم هرچی میدونستیم گفتیم رها: کی شکایت کرده امیر: سپهر دنیا: مگه سپهر نامزد نکرده امیر: مال چندروز پیش هست دا دیشب نامزدیش بود سپیده: خودشم سپهر چندروز خونه نبوده رفته بوده خونه پدربزرگم شادی: بوده یا نبوده زن گرفته رفته، بازم دستش دردنکنه با اینکه با غیرتش بازی کردن با احساسش بازی کردن غرورشو شکستند اما بازم رفته شکایت کرده کاری که هیچکدومتون نکردین عمو فرهاد دوباره زنگ زده شد رها: اینبا دیگه کیه سام: شاید آقاجون اینا باشه درباز شدو خانواده لیلی خانوم اومدن لیلی خانوم که مادرشو دید نتونست تحمل کنه و رفت بغل مادرش گریه کرد لیلی:
مامان دیدی چه خاکی تو سرم شد دیدی دخترم رفت شیرین-خواهر آروم باش هنوز هیچی معلوم نیست اکرم خانوم)
مادر لیلی (-اره دخترم که چیزی نیست محمد: آره خواهر نگران نباش،
شکایت کردین شما اقا سایت همسر یابی کاملا رایگان عمو سایت همسر یابی کاملا رایگان: بله همین یکساعت پیش محسن: این اتفاق ماله یک هفته اس شما االن شکایت کردین عمو سایت همسر یابی کاملا رایگان:
من که تو کما بودم، پدرشون هم که طرف دشمن بوده دنیا:
شما ازکجا فهمیدین بهناز: لیلی گفته بود و قراربود دوباره برگردیم که این اتفاق افتاد تیرداد: پس شوهرش با غیرتش چی اونم شکایت نکرد سایت همسر یابی کاملا رایگان تلگرام: اون قبل از ما شکایت کرده بود ما امروز فهمیدیم بهار:
پس االن کجاست شاهین: فعال خبر نداره موسی) پدر لیلی خانوم
سایت همسر یابی کاملا رایگان تلگرام واکنش داد
اومدن اما اینبار سایت همسر یابی کاملا رایگان تلگرام واکنش داد سایت همسر یابی کاملا رایگان تلگرام: تو اینجا چیکار میکنی ها آقاابراهیم: احترامو نگه دار سام: ببینین کی از احترام حرف میزنه، شما نبودین عروستونو انداختین بیرون با چه رویی اومدنی خونه هان آقاابرهیم:
به به برادر بهزاد خان چیه تو ام طرفشو نگه میداری نکنه به تو ام سرویس داده مشتی بود که سام تو صورت ابراهیم زد