سایت همسریابی موقت هلو


اهنگ جدید رضا بهرام با کیفیت بالا

از امروز زیر پای بابا م ینشستم و راضیاش میکردم تا جواب ردم را به گوش عمو برساند!اوایل فکر میکرد اهنگ جدید رضا بهرام به خاطر پوریا به دیدنم نمیاید

اهنگ جدید رضا بهرام با کیفیت بالا - رضا بهرام


دانلود اهنگ جدید رضا بهرام

مامان سریع کنار کش ید: چته مرد... سکته م دادی... چرا داد م یزنی؟ بابا نفسی گرفت و نگاهم کرد: خوبی بابا؟ لبخند زدم: سالم... اره. شکرت زیر لبی گفت و باند روی سرم را بوسید و به مامان نگاه کرد: باز شروع کردی خانوم! مامان اخم ریزی کرد: تنها اومد ی؟ بابا جواب داد: اره... شیدا سرماخورده بود، نزاشتم بیاد! اتاق که خصوصیه تا عصر خودم میمونم و بعد هم با دخترم میایم خونه! مامان لبخند ی از لحن شاد بابا زد: قربون ی گرفتی؟ 7 بابا دست مامان را گرفت و در حالی که بلندش میکرد گفت: اره عزیزم، اهنگ جدید رضا بهرام پیگیرش هست... تو برو خونه... منم برم حسابداری تا وقت ی دکتر میاد، ببینم حساب و کتابمون چه طور میشه!

پس اهنگ جدید رضا بهرام پناه خان پشت صحنه حضور داشت

بی توجه به بحث پدر و مادرم سر اینکه مامان راضی به رفتن نمیشد، به زمین خیره شدم... پس اهنگ جدید رضا بهرام پناه خان پشت صحنه حضور داشت... از وقتی به هوش امده بودم، یکبار هم به د یدنم نیامده بود... وقتی هم به شیدا گله کردم، با ناراحتی گفت حال ِ اهنگ جدید رضا بهرام پناه اصال خوب نیست. نفسی کشیدم و سع ی کردم با خودم مثل چند روز قبل تمرین بی محلی به اهنگ جدید رضا بهرام را بکنم... باالخره که در خانه میدیدمش!

  • بابا باالخره راضی شد، مامان را به خانه بفرستد... خودش هم رفت تا برای مامان تاکسی بگیرد و بعد هم دنبال کارهای ترخیص باشد. به پنجره ی اتاق خیره شدم...
  • اتاق طبقه ی سوم بود و شاخه ی باالیی درخت دیده میشد. .. غنچه های بهاری درخت لبخند را روی لبم کشاند... با اینکه عید خوب شروع نشده بود و من و خانوادهام در بی مارستان و اهنگ جدید رضا بهرام و خانودهاش در دادگاه وقت گذرانده بودیم، اما به خودم ام ید داده بودم که روز های بعد همه شان پر از خوشی و عید خواهد بود! نگاهم را در اتاق چرخاندم...
  • گل های خشک شده ی پوریا اخم را به صورتم نشاند... یک هفته پی ش عمو و پوریا برگشته بودند ش یراز تا به قول عمو در اولین فرصت مناسب با زن عمو و دوقلوها برای رسمیکردن نامزدی به تهران برگردند! اما زهی خ یال باطل!
  • از امروز زیر پای بابا م ینشستم و راضیاش میکردم تا جواب ردم را به گوش عمو برساند!اوایل فکر میکرد اهنگ جدید رضا بهرام به خاطر پوریا به دیدنم نمیاید اما بعد از رفتن انها به فکرم رسید شاید از جدایی خودش و سپیده ناراحت است اما شیدا شانه باال انداخته بود و گفته بود: هیچکدام! با صدای در اتاق سرم را برگرداندم... با دی دن موزهایی که جلوتر واردا تاق شده بودند، لبخند روی لبم نشست... چند روز بود که چشم هایم به در بود؟

 اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی درد قشنگیست سالم بود.

عطر اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی ممنوع تمام اتاق را پر کرده بود... دیگر باید تصمیمش را عملی میکرد... اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی درد قشنگیست سالم بود... همی ن نهایت ارزوی همی شگیاش بود... باید لیلی را به سرنوشت میسپرد و میرفت... همین امشب... ساعت. .. پرواز به مقصد ی نااشنا! پاریس! چشمهای لیلی برق زد... چشم های اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی ممنوع هم! اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی ممنوع اخم کرد و صورتش را برگرداند... اهنگ جدید رضا بهرام پناه از خلوت بودن اتاق اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی درد قشنگیست و نبودن مهد ی که مطمئن شد، با قدم های محکمتری به تخت لیلی نزدیک شد... بی حرف گونهی لیلی را بوسی د دلتنگیاش را با همین بوسه کوتاه مهار کرد و روی تخت نشست...

صورت اهنگ جدید رضا بهرام عاشقی درد قشنگیست را برگرداند... کاش میشد هزاربار باند ِ سرش را بوسید. .. چشم ها ی ِ ساده و دوست داشتنیاش را بیشتر. .. این بوسه ها قسمت چه کسی میشد؟ پوریا؟ لبخند تلخی زد...

مطالب مشابه


آخرین مطالب