دوباره به سایت بیوه یابی نگاه کردم. “ خواهش می کنم نرو، نرو“ کافی بود این رو بگم که خط های دستگاه به حالت اول برگردن و صدای اعصاب خورد کنشون رو پایین بیارن. نفسی کشیدم و روی صندلی ولو شدم.
- دیگه سیل اشکی بود که از چشم هام می اومد. برام مهم نبود که نوید می دید، مهم این بود که نزدیک بود دوباره عزیزم رو از دست بدم. به نوید نگاه کردم. عرق روی صورتش خود نمایی می کرد.
- به سایت رسمی صیغه ایرانیان نگاه می کرد و نبضش رو می گرفت. کامال از قیافش معلوم بود که ترسیده! سایت صیغه موقت رسمی این ترس رو خوب می فهمم. یک بار هم، زن و بچم زیر دست های اون جون دادن؛ انگار میدونه این دفعه، مثل سری قبل نیست.
- چون تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم، از دستش بدم. سوار ماشین شدم و به در بسته ی، خونه ی پدر سایت رسمی صیغه ایرانیان نگاه کردم. هر روز که می گذره، نگاه های اون خانواده، از دوری سایت بیوه یابی، فرسوده تر میشه. هر روز که می گذره، عذاب وجدان، شرم، خجالت، تو وجودم بیشتر میشه.
به سایت ازدواج موقت با عکس اومدم
سرم رو پایین انداختم و در حالی که شرم و خجالت، همچنان تو وجودم رخنه بسته بود، ماشین رو روشن کردم. با صدای کوتاه گوشی به سایت ازدواج موقت با عکس اومدم و قبل اینکه راه بیافتم، اس ام اس، ناشناس رو باز کردم.) ساعت سه بعد از ظهر، رستوران چوبی، منتظرتم (ابروهام از خوندن این پیامک به هم گره خورد. به روبرو خیره شدم و در اولین فرصت، اسم بزرگترین سایت صیغه یابی از خاطرم عبور کرد. قلبم بی پروا به لرزش افتاد و نفس برام کم شد. باالخره داداشم رو مالقات می کنم.
چه کاری میتونه با سایت صیغه موقت رسمی داشته باشه؟
باالخره بعد چندین سال، می تونم باهاش درست و حسابی حرف بزنم. اما چه کاری میتونه با سایت صیغه موقت رسمی داشته باشه؟ چی باعث شده باالخره از سوراخی که برای سایت ازدواج موقت با عکس درست کرده بیرون بیاد؟
آروم و قرار نداشتم. به ساعت نگاه کردم. نیم ساعت دیگه مونده بود؛ برای همین بی معطلی به سمت رستوران خارج از شهر روندم... روی صندلی نشسته بودم و به گلدون پر از گل نگاه کردم. بزرگترین سایت صیغه یابی سر و کلش پیدا شد و در حالی که شادمانی می کرد، از دیدنم، گفت: سالم آقا آرتین، از دیدنتون خوشحالم! چی بیارم خدمتتون؟ سری تکون دادم و گفتم: سالم. بی زحمت آب جوش بیار. گلوم خشکیده.
خواست لب باز کنه که با تعجب به پشتم نگاه کرد و با همون نگاه شاد و ذوق زدش گفت: آقا بزرگترین سایت صیغه یابی، راه گم کردین؟ دیگه رستوران سایت صیغه قانونی هم به چشم نمیاد که این چند وقت خبری ازتون نبود؟ اول نسبت به حرفای سایت رسمی صیغه ایرانیان بی تفاوت بودم، ولی با شنیدن اسم بزرگترین سایت صیغه یابی برگشتم و به دو جفت چشم توسی خیره شدم. بغضم گرفته بود! دلم می خواست داداشم رو در آغوش بگیرم و نسبت به این سه سال و خورده ای، وجودش رو حس کنم! اما انگار اون زیاد شاد نبود و غم بیشتر از قبل، تو چهرش هویدا بود. سری تکون دادم و سالم کردم.