دکتر: جوون معلومه عاشقیا برو بیرون معاینه اش کنم نگران خانومتم نباش با زدن این حرف سپهر سرشو انداخت پایین و رفت منم که کانال ازدواج موقت با عکس قیلی ویلی می رفت یعنی میشه
لبخندی از فکرم زدم سایت رسمی صیغه ایرانیان
ما بشیم دوتا انگار درد و فراموش کردم و لبخندی از فکرم زدم سایت رسمی صیغه ایرانیان: نه انگار شما دوتا از دست رفتین سایت همسریابی با شماره خنده ای و میکنه با من بودی دکتر سایت همسریابی با شماره: خانوم رحیمی ام آر الزمه ببرینش mri پرستار: چشم منو با همون برانکارده بردن بخش mri سپهر هم از قیافه اش نگرانی می بارید یعنی واقعا دوسم داره پس چرا به دکتر چیزی نگفت حتما دوسم داره اره مطمئنم با این حرف به خودم امیدواری دادم 20 دقیقه ای mri طول کشید بعدش منو بردن به بخش اورژانس دکتر هم اومد باال سرم و عکس و دید رو به سپهر گفت سایت ازدواج موقت با عکس: هیچی نشده یه درد ساده اس میگم براش مسکن بزنن
البته خودت کنار خانومت باشی از هر مسکنی مسکن تری آی سایت ازدواج موقت با عکس حرف همسریابی هلو با عکس دختر و زدی سپهر سرشو با انداخت پایین
و چیزی نگفت سایت رسمی صیغه ایرانیان خنده ای کرد و گفت -همیشه انقدر عاشق هم بمونین قدر همدیگرو بدونین معلومه هردوتون عاشقین خانوم حس میکردم لبو شدم ازخجالت سرم پایین بود بعد رو به پرستاری گف سایت رسمی صیغه ایرانیان: بهشون سرم وصل کنین و مسکن بزنین.بعدش میتونن مرخص بشن پرستار: چشم بعدش پرستار سرم و وصل کرد ورفت کم کم چشام روی هم افتادن با احساس اینکه دستم یه جایی گیر کرده چشامو باز کردم یادم افتاد که بیمارستان بود به دستم نگاه کردم دیدم سپهر دستمو گرفته وخوابش برده دیگه دردی نداشتم و مسکن سپهر اثر کرده فرصت خوبی بود تا نگاش کنم بازم دستاش گرمای عجیبی داشت همسریابی هلو با عکس دختر میخواست تا آخر دنیا دستش تو دستام بود. "دستم را بگیر بدون تو, تمام دنیا را هم که داشته باشم تهی دستم" احساس کردم سپهر داره همسریابی هلو با عکس میشه و سرم هم آخراش بود چشامو بستمو خودمو به خواب زدم و البته زیر چشمی می پاییدمش بعدش اومد طرفمو گفت سرمه چه زود تموم شد -هستی خانوم میخوام سرمو دربیارم وای چه ناز صدام میکنه بازم اون صدای هستی کش اما تابلوتره اگه همسریابی هلو با عکس نشم هستی؟
احساس سوزش کردم و چشامو باز کردم
همسریابی هلو با عکس نشدین مجبور شدم خودم درش بیارم
بعد چند دقیقه ار بیمارستان خارج شدیم تقریبا طرفای ظهر بود برگشتیم ببخشید صداتون زدم همسریابی هلو با عکس نشدین مجبور شدم خودم درش بیارم االن میرم برگه ترخیصتون ومیگیرم
-ممنون خیلی لطف کر
خواهش می کنم معذرت می خوام که حواسم نبود سه روزی از اون روز میگذره و منم هی اس ام اس های عاشقانه میدادم بهش اما دیگه جوابمو نمیداد از نگاهش معلوم بود از من خوشش میاد اما نمیدونم شایدم زاده ی خیال منه و اینطوری تصور میکردم برای اینکه تکلیفمو بدونم خواستم با صیغه یابی سایت قرار بزارم برای همین بهش زنگ زدم و با اولین بوق برداشت -من مشخ) مشق
(دارم اوال سالم خوبم تو چرا یادی از ما نکردی سالم عشقولی خودم چیطوری چه عجب یادی از ما کردی بی وفا -
تو دانش میجویی مشق نداری من دانش می آموزم مشخ) مشق (دارم منم دارم مشخ) مشق (-باشه فعلنی باشه پس منتظرتم.
آماده شدی تک بزن بیام بیرونای به چشم الساعه حاضر میشم قربان باشه هرچی تو بگی، میای بریم بیرون حوصله ام سررفت رفتم از کمد پالتوی آجری رنگمو برداشتم و با کیف یک طرفه وبوت قهوه ای که تا زانوم بود رو همرا با کاله ی که مامان خریده بود و شلوار کتان مشکی ست کردم یکمی هم به خودم رسیدم 5 دقیقه نگذشته بود که تلفنم تک خورد از مامان اینا کردم و رفتم پایین کانال ازدواج موقت با عکس تا منو دید پرید بغلم و تف مایم کرد -وای چقد کانال ازدواج موقت با عکس برات تنگولیده یدا کانال ازدواج موقت با عکس آبیاریم کردی وعمه دارم بگیرتا آخر جد و آبادمو پرسید اجازه نمیداد من حرف بزنم برای اینکه سر حرف و باز کنم گفتم -ایول باشه بیا بریک کافی شاپ اونوری به کافی شاپ رفتیم و یک میزی که گوشه کافی شاپ بود روکه دونفره هم بود انتخاب کردیم و نشستیم همین موقع گارسون اومد و منو رو داد دستمون صیغه یابی سایت: من شیر کاکائوخانوما چی میل دارین گارسونه رفت و منم شروع کردم به حرف زدن منم هات چاکلت چشام عین وزغ شدا این فنچول از کجا فهمید برای اینکه تابلو نشم گفتماز خودم منظورت سپهره خوب صیغه یابی سایت جان تو از خودت بگو همین موقع گارسون اومدو سفارش های روی میز گذاشت صیغه یابی سایت درحالیکه شیرکاکائوشو مزه مزه میکرد گفتاره همسریابی هلو با عکس دختر عمه ات هی انکار کن اما میگمنه