صدایش دور و نزدیک میشد: دیشب بعد از اینکه مطمئن شد میمونی، خوابید. ... مکث کرد: االنم که تازه هشته شهاب... بچم چیز ی نخواب یده! صدای تخت خالی گوشه یاتاق بلند شد... احتماال شهاب روی ان نشسته بود ارام گفت: اگه نمییومدم، خودمم اروم نم یشدم ولی فکر کنم عمو حسابی عصبی شد! دانلود آهنگ دست من نیست شادمهر ریمیکس هم کنارش نشست: نمیدونم چرا هر دفعه مییایم شیراز اخالق مهد ی تغییر میکنه...
مطمئن ادامه داد: ربطی به اومدنت نداره خاله جون... بدتر از لیلی منم با بودنت ارومم و دیگه حس ترس و غریبی ندارم! دانلود آهنگ شادمهر دور شدی نفس بلند ی کشید: خیلی گریه کرده بود... چشماش سرخ و پف کرده بود! اهنگ جدید شادمهر دست من نیست ارام گفت: حاال که بهش گفتیم، دلم اروم گرفت... با من و پدرش که اصال در مورد مریضیش چ یزی نگفت، حتی گری هش هم فقط برای این بود که تو بیای! شهاب چی زی نگفت. دستهایم را در هوا کشیدم و با خمیازهی بلند ی از خواب مصلحتیام ب یدار شدم... موهای بهم ریختهام ازاد روی شانهام بود... چون هوی ا تاق گرم بود، تاپ صورتی تنم بود... شلوار سفید و گشادی هم به پا یم بود...
به اهنگ جدید شادمهر دست من نیست
وسط رختخواب نشستم و به اهنگ جدید شادمهر دست من نیست و شهاب که رو به رویم، روی تخت یک نفره ی گوشهی اتاق نشسته بودند، خیره شدم... دانلود آهنگ دست من نیست شادمهر ریمیکس با لبخند گفت: بیدار شد ی دختر دانلود آهنگ دست من نیست شادمهر ریمیکس؟ با انگشت وسط موهایم را خاراندم: اوهوم!
دانلود آهنگ شادمهر دور شدی با چشمهایش میخندید
دانلود آهنگ شادمهر دور شدی با چشمهایش میخندید: چند وقته حموم نکردی؟ ابروهایم را نمایشی در هم کردم: من کثیفم؟ خند ید: اره عزیزم! با جیغ خندیدم: دانلود آهنگ دست من نیست ای عشق ستودنی بزنش!
اهنگ جدید شادمهر دست من نیست که که انگار از خوشیام دن یا را به او داده اند، بلند تر خند ید و نمایشی به بازوی شهاب زد... شهاب بی هدف یا با هدف بلند شد... از فکر اینکه بخواهد قلقلکم دهد، خنده ای کردم و بلند شدم: شهاب جلو نیا... دستهایش را باال برد: من که کاریت ندارم... با جیغ خند یدم: اهنگ جدید شادمهر دست من نیست. صدای بلندم با باز شدن در اتاق یکی شد... پوریا اخم کرده نگاهش را در اتاق چرخاند... هیع بلند ی از وضع لباسم گفتم و خودم را بین پتو مخفی کردم... از تاریکی زیر پتو هم شرمم میشد.
به یاد نداشتم مقابل پوریا حتی روسریام را برداشته باشم ولی االن! دستم را روی دهانم گذاشتم... اصال چرا پوریا بی اجازه وارد اتاق شده بود؟ شهاب با خشم گفت: در زدن میفهمی یعنی چی؟ دانلود آهنگ دست من نیست ای عشق ستودنی سرزنشگر زمزمه کرد: شهاب! پوریا پوزخند ی زد: دل یلی برای در زدن نمیبینم وقتی تو، توی اتاقی که دخترعموم خوابه نشستی! شهاب بازویش را گرفت و در حالی که به بیرون هدایتش میکرد، غرید: مرز من و تو باید با هم فرق داشته باشه، با تمسخر ادامه داد: اقای پسر عمو!! با بیرون رفتن پوریا نفس راحتی کشیدم و از سنگرم) پتو (بیرونامدم. ..