جوابم را نداد و پرسید: لیلی؟ به چینهای کنار چشمش نگاه کردم: جون لیلی؟ دستش را روی بخی هی کمرنگ سرم نوازش گونه کشید: میخوام به اهنگ جدید رضا بهرام 1400 هوای دل زنگ بزنم بگم... بگم... ادامهی حرفش کامال روشن بود.
دستش را بوسیدم و با التماس نالی دم: اهنگ جدید رضا بهرام 1400 رویای تو پایان ندارد، جون من ب یخیال خاله فخری شو! اون باید سراغ ما رو بگیره! یادت ن ی ست چیا بهمون گفت؟ دستش را از جلوی صورتم کنار کشید: عین اهنگ جدید رضا بهرام 1400 یک دنده ای... منو بگو با کی مشورت میکنم... خانم لنگهی اهنگ جدید رضا بهرام 1400ی کینهای شه! دوباره دستش را گرفتم و بوسهی محکمی به ان زدم: قربون اهنگ جدید رضا بهرام 1400 ریمیکس غرغروی خودم برم! سری تکان داد و با اخم گفت: وای به حالت دوباره دیر بیای خونه! خندهام را خوردم: چشم خانوم...
حاال شام چی پختی واسه اقا مهد ی مون؟ لبخندش پررنگ شد، خم شد و لیوان چایش را جلوی دهان گرفت: صبح اهنگ جدید رضا بهرام 1400 گفت شام با دخترم... یادت نیست مادر؟ صورتم جمع شد: ول ی من خستهم اهنگ جدید رضا بهرام 1400 ریمیکس! لیوان چایش را با ارامش نوشید. .. سرم را از روی پاها یش بلند کرد و ایستاد: تو که نمیخوای اهنگ جدید رضا بهرام 1400 بدونه بازم عاطفه رو رسوند ی و دیر اومدی خونه؟ میخوای؟
نق زدم: اهنگ جدید رضا بهرام 1400 هوای دل!
نق زدم: اهنگ جدید رضا بهرام 1400 هوای دل! به سمت اتاقش رفت: تا من یه جز قران مو میخونم، تو هم به فکر شام شو! با عشق به رفتنش خ یره شدم و در دل قربان صدقه ی دل تنگش برای خاله فخری بی معرفت رفتم... دیگر اجازهی کوچک شدن خانوادهام را به هیچ کس نمیدادم. .. هنوز سر ِپایین مادرم جلوی خاله و چشم های پر درد پدرم از زخم زبانهای خاله فخر ی را به یاد داشتم... از این به بعد باعث سرافکندگی پدر و مادرم نم یشدم. .. به هیچ قیمتی!
- سالاد را درون سه بشقاب ریختم و با سس تزیین کردم. ظرف بابا را با مخلوط ماست و سس کنار گذاشتم تا برای سالمت ی پیرمرد دوست داشتنی من هم مضر نباشد! دوباره صدای اسام اس گوشیام بلند شد... پوفی کشیدم. .. عاطفه بی خیال نمیشد. ..
- مثال مستق یم گفته بودم در حال اشپزیام تا مزاحمم نشود... دست از تزیین ساالد کشیدم و با انگشت صفحهی گوشی را لمس کردم... با دیدن صفحه ی سفید شده از سس با حرص داد زدم: ایییییییییی... گوشیم سس ی شد! بابا با خنده صندلی را عقب کشید و نشست: وسط اشپزی که اس ام اس نمیخونن دختر بابا! اصال متوجهی امدن اهنگ جدید رضا بهرام 1400 هوای دل و بابا نشدم... بی توجه به پیام عاطفه گوشی را روی اپن گذاشتم و پشت میز نشستم... مامان به اجاق خالی نگاه کرد: وا... غذا کجاست اهنگ جدید رضا بهرام 1400 شاد؟
- با بدجنسی ابرویم را باال بردم و به بابا نگاه کردم: بابایی؟ باتردید نگاهم کرد: چه نقشه ای تو سرته؟ - شما مگه صبح نگفتی شام رو من درست کنم! ؟ پدرم سرش را تکان داد: اره خب... غذا درست نکردی؟ طفلی گرسنه بود... خندهام را خوردم: چرا دیگه! منم دستورتون رو اطاعت کردم! اهنگ جدید رضا بهرام 1400 شاد با کالفگی پرسید: اگه اطاعت کرد ی پس کو قابلمه ی غذا؟ به میز اشاره کردم: اینجاست... برای شام بشقاب سبز تدارک دیدم دیگه!
اهنگ جدید رضا بهرام 1400 رویای تو پایان ندارد پخش شد
خنده پدرم با صدا می ان عصبانیت اهنگ جدید رضا بهرام 1400 رویای تو پایان ندارد پخش شد... نیشم را شل کردم و ظرف مخصوص پدرم را جلویش گذاشتم: بفرما یید. دستهایم را باز کردم: بخوریم؟ اهنگ جدید رضا بهرام 1400 شاد غر زد: مگه ما گوسفند یم ی ه شب در میون بهمون کاهو و کلم مید ی؟ اینم شد غذا؟ تا شام به عهدهی توئه که وضع مون اینه. .. وقتی نوبت من ِ باید 10 ساعت تو اشپزخونه بین برنج و گوشت و مرغ مشغول باشم تا پدر و دختر راضی سر سفره بشینن! پدرم خند ید: باشه خانم... اگه ناراحتی از این به بعد من شام درست میکنم!