پوزخند ی برای خود ِ لوسم زدم: اره منتظر باش که شهابی ب یاد! چه َقَدرگریه کنم تنهایی جای هر دوتامون؟ با کف دست صورتم را پاک کردم: اخرش خل میشم و آهنگ جدید رضا بهرام نگار دردت نبینم باید تو تیمارستان بیاد خواستگاری! صدای پا، پشت در اتاقم میامد. .. خودم را بین ملحفهی بزرگ تختم مخفی کردم، همیشه همینطور بود! اولش دعوا و اجبار بعد هم محبت و باز هم اجبار! نفسی گرفتم و لب زدم: من با اهنگ جدید رضا بهرام نگاری ازدواج نمیکنم! در اتاقم باز شد و طبق انتظارم صدا ی پدرم: لیلی، بابا؟ صدایم گرفته بود: بله؟
لبخندش را حس کردم... کنارم نشست... خواست صورتم را ببیند که با دست ملحفه را محکم نگه داشتم... ارام گفت: باز بچه شد ی؟ صدایم پر از بغض و گله بود: شما که بزرگی چرا همش این بچه رو اذیت میکنی؟ از روی ملحفه، سرم را بوسید و بغلم کرد: من به فکر ایندتم... غیر از خوشبختیت هیچی نمیخوام! دلم پر از غصه بود، گریه ام بلند تر شد: من نمیخوام با آهنگ جدید رضا بهرام نگار دردت نبینم خوشبخت بشم! من ازش متنفرم! با صد ایی کنترل شده گفت: منم از اهنگ جدید رضا بهرام نگار متنفرم... از شهاب و خانوادش! وقت ی فکر م یکنم دلیل مخالفت تو، همین پسره ست انگار یکی با تیغ روی اعصابم میکشه! فکر حرفای ِمثال عاشقانهی این پسره ی کثیف رو از سرت بی رون بریز، الکی هم نشین غصه بخور، تا پای مرگ هم که بری نمیذارم حتییه بار دیگه ببینیش!
اهنگ جدید رضا بهرام نگاری پسر سر به راه و عاقلیه!
پس عاقالنه فکر کن... اهنگ جدید رضا بهرام نگاری پسر سر به راه و عاقلیه! از اون مهمتر پسر عموته و از قد یم گفتن عقد دختر عمو و پسر عمو رو تو اسمونا بستن... هوم؟ دلم میخواست سرم را به دیوار بکوبم... دستم را مشت کردم و ارام زمزمه کردم: چنان دوستت خواهم داشت، که معنا ی دوست داشتن را عوض کنند! بچههای کالس طبق معمول چانه زنی با اساتید را شروع کرده بودند... دستم را زیر چانهام گذاشته بودم... لبخند ی محوی روی لبم نشست، چه شور و اشتیاقی برای لغو کالسها داشتند... عاطفه هم پای ثابت اینطور بحثها بود... از جمعیت 18 نفرهی کالس، شاید فقط 3 نفرمان ساکت بودیم... اولین دختر محجوب کالس که من بودم!
اهنگ جدید رضا بهرام نگار ریمیکس که به نظر میرسید
اهنگ جدید رضا بهرام نگار هم از بچههای کم حرف شهرستانی بود و اهنگ جدید رضا بهرام نگار ریمیکس که به نظر میرسید چند سالی از بقیه بزرگتر است و اصالتا اصفهانی ست...
هر چند لهجه نداشت اما خب تحقیقات عاطفه، اینطور به عمل امده بود! اینقدر عاطفه اهنگ جدید رضا بهرام نگار ریمیکس میکرد که گاهی واقعا یادم میرفت فامیلیاش سراج است! پسر فوق العاده مودب و خوش رفتاری بود و البته درس خوان... عاطفه همیشه او را رقیب خودش میدانست و اگر بی ن ورودیهایترم قبل نفر دوم شد، ب ی شک به خاطر همین حس رقابتش با سراج بود... عاطفه دختر لوس و سرخوشی بود و مسلما شرا یط خانوادگی اش و داشتن 6 برادر که هر کدام بیشتر از دیگری دوستش داشت، از او چن ین دختری ساخته بود...
- با اینکه همی شه برایش از خودم و اهنگ جدید رضا بهرام نگار گفته بودم هیچ وقت پی به احساسی شبیه عشق در او نبردم! البته تازگی ها به همین اهنگ جدید رضا بهرام نگار ریمیکس کردنهای عاطفه مشکوک شدم...
- از شلوغی کالس استفاده کردم و برای اولین بار در این دوترم، با دقت به چهرهی سراج نگاه کردم... قد بلند ی داشت با صورت نسبتا سبزه، نیم رخش سمت من بود... با کنار دستی اش صحبت میکرد... سری در جواب حرف دوستش تکان داد و خند ید. ..
- چرخش دی گری به سرش داد... هنوز داشتم نگاهش میکردم، به عاطفه میامد. .. باید در رفتار عاطفه دقیقتر میشدم! با اخم سراج به خودم امدم... وای! داشت نگاهم میکرد... ناشیانه چشم از او گرفتم و دستم را به گونه ام کشیدم! استاد با خنده بحث را تمام کرد... عاطفه با هیجان گفت: هفته ی بعد کالس مون با محمد ی، کنسل شد، یوهو!
- با نگرانی گفتم: سراج دید داشتم نگاش میکردم! با دهان وارفته نگاهم کرد: نگاش میکردی؟ سرم را تکان دادم: اره! با صدای جد ی استاد که شروع به تدریس کرد، عاطفه با ابرویهای باال رفته به تخته نگاه کرد... چشمم را به استاد دوختم و با ناراحتی به او فحش دادم... اگر کالسش را درست اداره میکرد من ِاحمق به فکر سراج و عاطفه نمیافتادم! و اینطور ضا یع نمیشدم! ساعت باقیماندهی کالس به سختی گذشت...
- بالفاصله بعد از رفتن استاد، بازوی عاطفه را گرفتم: خیل ی بد شد، نه؟ خند ید: نه، چرا بد بشه؟ با دلهره گفتم: اخه دید بهش خیره شدم، اخم کرد! عاطفه بلند تر خند ید: از اخمش ناراحتی؟ با دیدن چهرهی اشفتهام خنده اش را خورد: خب حاال... ببینم تو که عشق اهنگ جدید رضا بهرام نگار کورت کرده و نگاه به هیچ پسری نمیکردی، چی شد به این اخمو نگاه میکردی؟