سایت همسریابی موقت هلو


کدوم سایت همسریابی بهتره توی ایران؟

سرم را تکان دادم و بهترين سايت صيغه يابي دست به کار شد، کدوم سایت همسریابی بهتره با حرص لب زد: خسته نباشی شهاب! بهترين سايت صيغه يابي جد ی به کارش ادامه داد

کدوم سایت همسریابی بهتره توی ایران؟ - همسریابی


به نظرت کدوم سایت همسریابی بهتره

 وگرنه حتما طلب غذای ِدیگری میکرد! صدای شهاب از اتاق میامد، به نظر م یرسید داشت وسایل سنگین را با کدام سایت همسریابی بهتره جا به جا میکرد، چند لحظه بعد وقتی خرد کردن قارچ تمام شد، گوجهها را جلوی خودم گذاشتم... هیچ وقت از خرد کردن گوجه خوشم نمیامد اما خب االن مجبور بودم! با وسواس مشغول پوست گرفتن یکی از گوجه های نفرتانگیز شدم...

  • صدای بهترين سايت صيغه يابي نزدیکتر شد و در جواب کدوم سایت همسریابی بهتره که میگفت با ماشین من برو، جواب داد: خودم ماشین دارم! دلم از این اشتراک بی نمان حتی اگر فقط یک ماشین بود، ضعف رفت! وقتی وارد اشپزخانه شد، پریا در آغوشش نیمه خواب بود و سوئیچ ِ ماشین من بین انگشتانش! رو به رویم زانو زد و نگاهی به مواد غذایی جلویم انداخت: چیزی نم یخوای از بیرون بگیرم کدبانو؟
  • لبخندم با تمام ِ احساسم بود: نه، ممنون! نگاهی به دستهای ِگوجه ای ام کرد: نمیخواد دست به اینا برنی، خودم میام برات خرد میکنم! این که هنوز یادش بود من، خرد کردن گوجه را دوست نداشتم هم دنیایی بود... همه چیز خوب بود! خوب که نه عالی! پریا را به سمتم گرفت و به او گفت: دایی جون! برو بغل زندایی، دستهای خشک شدهام برا ی گرفتن پریا یاری نمیکرد، او را روی پایم دراز کشاند و سوئیچ ماش ینم را در دست چرخاند، انگشت شصتش را روی گونهام با مالیمت کشید: زود بر میگردم عزیزم! دست به گوجه ها نزن!

بعد از رفتن بهترين سايت صيغه يابي، به پریا که چشم هایش بسته بود خیره شدم

بعد از رفتن بهترين سايت صيغه يابي، به پریا که چشم هایش بسته بود خیره شدم، ناخواسته چهار زانو نشستم و به ارامی زانوی ِ چپم که زیر سرش بود را گهوارهوار تکان دادم، انگشت ِاشارهاش بی ن لب های ِنیمه بازش بود، ارام موهای روی پیشانیاش را نوازش کردم، قطره ا ی اشک روی صورتم اوج ِ هیجانم بود!

واژه ی زن دایی در سرم چرخ خورد و دلم پیچید از این ِتقد یر کوتاه ِشیرین! رو به رویم نشست... برجستگی سوئی چ ماشینم در جیبش هنوز خودنمایی میکرد، بی توجه به کدوم سایت همسریابی بهتره که وارد اشپزخانه شد، گوجهها و تخته را جلو یش گذاشت: اول پوست بگیرم؟ سرم را تکان دادم و بهترين سايت صيغه يابي دست به کار شد، کدوم سایت همسریابی بهتره با حرص لب زد: خسته نباشی شهاب! بهترين سايت صيغه يابي جد ی به کارش ادامه داد و با ظرافت مشغول پوست گرفتن گوجه شد: ممنون داداش! تو هم خسته نباشی! فقط پری ِدایی رو از لیل ی بگیر، پاش خسته شد! دست را روی شکم ِ پریا نگه داشتم: نه، دوست دارم روی پام باشه! سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت سری تکان داد و کدوم سایت همسریابی بهتره به سمتم امد، برخالف میلم پریا را از روی پا یم برداشت، گونهی ُ تپلش را بوسید: دختر ِبابا! به من نگاه کرد: خسته نباشی!

لبخند ی زدم و معذب از نگاه معنادارش دستهایم را در هم قفل کردم! به خانهی تقری با مرتب شده نگاه کردم، شیدا اخرین کارتون را باز کرد و خسته گفت: ای ن اخریشه! گره ی شالم را پشت ِ گردنم محکم کردم و به همراه ش یدا مشغول انتقال ظرف های کارتون به کابینت شد یم!

 راست میگفت کدام سایت همسریابی بهتره

شیدا خمیازه ای کش ید و غر زد: شکمشون که سیر شد، دیگه قید کارو زدن! راست میگفت کدام سایت همسریابی بهتره و سایت همسریابی مذهبی نی نی سایت بعد از خوردن ناهار دست به هیچ کاری نزده بودند و من و شیدا تنها همه ی کارهای باقیمانده را انجام داده بودیم! شهاب روی مبل هال خوابیده بود و کدام سایت همسریابی بهتره و پریا هم در اتاق خواب! ارام پرسیدم: پریا چه زود باهاتون انس گرفته!

مطالب مشابه


آخرین مطالب