تراس ما درختای توی حیاطشون که خیلی با صفا بود معلوم بود. کوچه سه متری بود و راه پارکینگشون از خیابون بود
مثل خونه ما.فکر کنین روبروی پسر خوشگل داشته باشه واز اینجا نامه ردو بدل شه سخته ها ولی میشه با چند تا ابتکار و اختراع خخخخخ.
که اتفاقا اون همسایه روبرویی یکی از فامیالی سایت همسریابی خاتون 81 بود وخیلی وقته گمش کرده بود که همو پیدا کردن نوه خاله سایت همسریابی خاتون 81 جدید بود که از بچه گی باهم دوست بودن وهمبازی هم بودن وقتی ازدواج میکنه سایت همسریابی خاتون 81 جدید بعد یکسال اونم ادواج میکنه وبعد ادواجش خونه پدریش به یک محله دیگه میره و دیگه پیداش نمیکنه و بعد 28 سال دیگه همو اتفاقی پیدا میکنن.من ندیدمش ها سایت همسریابی خاتون 81 جدید میگفت وقتی میرفته چند بار واسه تمیز کاری و اینا تا واسه اسباب کشی آماده شه دیدتش وحتی به خونشونم رفته و با خانوادش آشنا شده سایت همسریابی خاتون 81 جدید که خیلی تعریف میکرد حاال باید ببینیم چی پیش میادو قراره فردا اسباب کشی کنیم.حاال اینارو بیخیل امروز 15 آذره و تولدمه ولی هیشکی نه تبریک گفت نه چیزی حتما به فکر اسباب کشی فردان حتی رها هم اس نداد..
چون همه وسایل و جمع کرده بودیم صبح باربری ببره امشب و قرار بود بریم خونه آقاجون و شب و بمونیم اونجا از اونجا هم سایت همسریابی خاتون 81 اینا برن خونه رو بچینن و منم برم دانشگاه.
خخخ یه جوری از کار دررفتنه ها سوار ماشین بابا که پژو روآ بود
سایت همسریابی خاتون 81 هستی دخترم حاضر شدی
شدیم و حدود نیم ساعت نیم ساعت بد رسیدپس بریم بابات پایین منتظره آره همه وسایلتو برداشتی اومدم سایت همسریابی خاتون 81 هستی دخترم حاضر شدی بیا بریم دیر شد ا همه که اینجا آقاجون: سالم گل دختر برو زود لباساتو تعویض کن که کارت دارم سالم بر اهالی منزل رفتم اتاق باال که هر وقت میومدم خونه اقاجون تو این اتاق میخوابیدم خونه پدرجون پنج تا اتاق داه که این اتاق ویوش به حیاطه یه تونیک بافت سرخابی رنگ و بایک شلوار طرح لی طوسی ست کردم وشال طوسی موهم سرم کردم داشتم از پله ها میومدم پایین که برقا یهو رفت سرجامو ایستادم شاهین: صبرکن بیام کمکت ای بابا برقا که رفت کسی گوشی همراهشه روشن کنه جلوی پامو ببینم شاهین اومد کنارم شاهین دستتو بده بریم
با کمک شاهین از پله ها اومدیم پایین که یهو برقا اومد همه
باهم مادر جون: مگه میشه یادمون برهوای یعنی یادتون بود تولدت مبارک دست همتون درد نکنه خیلی شوکه شدم آقاجون:
بیا شمع هارو فوت کن که دلمون کیک میخواد رفتم روی سلطنتی سه نفری نشستم کیکه مستطیل بودو عکس بچه گی های من هم وسط کیک بود
و با گلهای قرمز رز دورش تزیین شده من چه کیک خوشگلیه عمو حامد: سلیقه زن من حرف نداره نمونه اش خود من سایت همسریابی خاتون 81 بدون فیلتر فریماه:
چقد خودشیفت رفتم سایت همسریابی خاتون 81 بدون فیلتر رو بغل کردم بوسیدمش سایت همسریابی خاتون 81 ازدواج دائم فریماه: قابل نداره دخملی ممنون سایت همسریابی خاتون 81 ازدواج دائم سایت همسریابی خاتون 81 ازدواج: بسه دا بیا فوت کن زن عمو: آرزوکن بد چشامو بستمو وتو دلم گفتم بعدش فوت کردم شمع و مدل شمع عالمت سوال بودخدایا کاری کن اونو دوباره ببینمش و عاقبتمو بخیر کن همه دست زدن و سیل تبریکات روانه شد عموحامد: حال نوبت چیه کادوها سایت همسریابی خاتون 81 بزرگترین سایت ازدواج دائم: آخ جون کادو سایت همسریابی خاتون 81 بزرگترین سایت ازدواج دائم: اونموقع هم خودم باز میکنم االن هم، اول آقاجون و مادرجونتولد تو یکماه دیگه است آقاجون و مادرجون برام یک لب تاپ خوشگل سفید
خریده بودن آقاجون و مادرجون: قابلتو نداره دخترمدستتون درد نکنه خیلی بهش نیاز داشتم زن عمو: حاال نوبت ماست سایت همسریابی خاتون 81 بزرگترین سایت ازدواج دائم: به نظرت چیه هستی یک جعبه مستطیلی شکل قرمز نمیدونم باز کن ببینیم بابا: دستتون درد نکنه زحمت کشیدین زن عمو: قابلتو نداره عسلمممنون عمو ممنون زن عمو سایت همسریابی خاتون 81 ازدواج دائم فریماه: حاال نوبت کادوی ماست بفرما سایت همسریابی خاتون 81 کلیک کنید:
این بزرگه عمو حامد:
باز کن ببینه کادو رو باز کرد که یک پالتوی خوشگل صورتی روشن بود
سایت همسریابی خاتون 81 ازدواج: قابلتو نداره
و با یک شال و کاله طوسی رنگ سایت همسریابی خاتون 81 ازدواج: قابلتو نداره وای سایت همسریابی خاتون 81 بدون فیلتر خیلی خوشگله دستتون دردنکنه عمو حامد: به شادیا بپوشی سایت همسریابی خاتون 81 کلیک کنید: حاال نوبت عمو ایناست ممنون بابا تو دستش یک جعبه کوچیک آورد بابا: از طرف من و مادرته مبارکت باشه دختر بابا جشن عروسیت همه باهم گفتن سایت همسریابی خاتون 81: تولدت مبارک