شیدا هیچ وقت عوض نمیشه قربونت برم این حرفا چیه میزنی سایت صیغه یابی شیدایی جانم همیشه سایت بالا سرم باشه سایت صیغه یابی شیدایی دیگه چیزی نگفت و قلبشو فشرد... با نگرانی گفتم سایت صیغه یابی شیدایی جان چیزی نیاز نداری؟ با صدایی که انگار از ته چاه درمیومد گفت فقط داروهامو بیار. . تو کیف... هنوز حرفش تموم نشده بود چشماش بسته شد و افتاد روی زمین...
با عجله رفتم سمتش و تو بغلم گرفتمش و از خونه زدم بیرون بعد از گذاشتن سایت صیغه یابی شیدایی روی صندلی عقب موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی سوار شدم پامو تا ته رو گاز فشردم...
با سرعت بین موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی لایی میکشیدم
با سرعت بین موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی لایی میکشیدم و تقریبا پرواز میکردم راه نیم ساعته کمتر از یک ربع طول کشید... در ماشینو باز کردمو سايت صيغه يابي شيدايي بغل گرفتمو رفتم تو بیمارستان و داد زدم یکی کمک کنه پشت سايت صيغه يابي شيدايي منتظر بودم... بلاخره دکتر از سايت صيغه يابي شيدايي اومد بیرون...
چرا بیهوش شد صیغه شیدایی
با عجله رفتم سمتش و با استرس پرسیدم آقای دکتر حال مادرم چطوره؟ چرا بیهوش شد صیغه شیدایی لبخند اطمینان بخشی زد و گفت آروم باش جوون... زود آوردیش. . الان حالش خوبه اما....
پشت بند این حرفش مکث کرد با نگرانی گفتم اما چی صیغه شیدایی. حالش الان خوبه.. ولی باید هرچه زودتر عمل بشه وگرنه ممکنه از دست بره... آخه چرا نمیخوای عمل بشی مادر من اذیتم نکن همین که گفتم تا تو با موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی آشتی نکنی و برنگردی عمارت عمل نمیکنم..
دست از لجبازی بردار و به حرف پدرت گوش بده با انگشتم چشمامو فشردم و با نارضایتی گفتم باشه فقط بخاطر شما زندگیمو تباه میکنم سايت صيغه يابي شيدايي با دلخوری نگاهم کرد و تا اومد حرفی بزنه در صیغه شیدایی زده شد و پشت بندش بابا با دسته گل مریم وارد صیغه شیدایی شد