کلافه نفسمو بیرون دادم و گفتم: خیلی خب بگو نفس عمیقی کشید و بدون اینکه یه لحظه هم سرشو بال بگیره گفت: آهنگ شاد جدید دنیز من آهنگ شاد جدید 99 مهیارم جملشو توی ذهنم تجزیه و تحلیل کردم، سابقه نداشت که یه جمله ی چهار حرفی تا حال واسم انقدر غیرقابل درک بشه آهنگ شاد جدید 98 برای رقص مهیار؟ با بهت نگاهش کردم... امکان نداره اصلا اون اهنگ شاد جدید 1400 نداشت نالید: آهنگ شاد جدید چرا، داشت، تو چی میدونی از آهنگ شاد جدید 1400 برای ماشین تویی که همیشه زیر سایه ی خونوادت بودی تویی که همیشه با عشق آهنگ شاد جدید ریمیکس کردی؟ از زور تعجب نمیتونستم حرف بزنم با حیرت گفتم: چی داری میگی آهنگ شاد جدید ایرانی؟
- صدای هق هقش بلند شد
- و میون گریه هاش گفت:
- آهنگ شاد جدید 1401 من
- آهنگ شاد جدید 99 مهیارم دنیز،
مادر من خدمتکار خونه ی پدری مهیار بود، من حاصل حس زودگذر یه ارباب نسبت به کلف ِتشم میفهمی؟ اصلا نمیتونستم حرف بزنم، نمیدونستم آهنگ شاد جدید 1401 چی میگه هیچی نمیدونستم آهنگ شاد جدید 1401 که سعی داشت خودشو آروم کنه.
آهنگ شاد جدید ایرانی قرار بود بین حرفام نپری
گفت: آهنگ شاد جدید ایرانی قرار بود بین حرفام نپری... و چند لحظه بعد ادامه داد: آهنگ شاد جدید پدر مهیار پدر منم هست، با این تفاوت که هیچوقت نخواست قبولم کنه، وقتی دید مادرم حاضر نمیشه منو بندازه به نوچه هاش گفت که بکشنش، کشتنش درست همون شبی که من به دنیا اومدم، یادت نیست؟اینارو از من نشنیدی؟ بین حرفاش وقفه انداخت، به گوشام اعتماد نداشتم، از گریه نفسش بال نمیومد خودمو جمع و جور کردم و خواستم پاشم واسش آب بیارم که دستمو گرفت و سر جام نشوندم... دوباره داشت گریش میگرفت اما خودشو کنترل کرد... آهنگ شاد جدید ایرانی دنیز تو نمیدونی اینارو نمیتونی بفهمی یعنی چی آهنگ شاد جدید ریمیکس من، زندگی من همش درده.
تازه داشتم با این آهنگ شاد جدید 1400 برای ماشین کوفتیم کنار میومدم
تازه داشتم با این آهنگ شاد جدید 1400 برای ماشین کوفتیم کنار میومدم که دوباره سر و کله ی مهیار پیدا شد، سر و کلش پیدا شد گفت اگه کمکم نکنی بچتو میکشم، کشت دنیزکشت با ناباوری بهش خیره شدم، کشت؟ نالید: آهنگ شاد جدید بچمو ازم گرفت دنیز همه کسمو ازم گرفت، من لعنتی فکر میکردم اگه کمکش کنم بیخیالم میشه... یجوری گریه میکرد که حتی نمیتونستم سرزنشش کنم نمیدونستم باید آرومش کنم بخاطر غمی که دیده و دردایی که کشیده یا سرزنشش کنم بخاطر بازی که اونم یکی از بازیگراش بوده اما واقعا نمیتونستم باور کنم که بچشو کشته باشن، واقعا دلم نمیخواست توی این یه موضوع حتی درکش کنم بس که ترسناک بود... بغلش کردم و دستمو پشتش کشیدم، دلم بدجوری براش میسوخت.