می شه با هم تا کنار بهترين همسر سايت همسريابي بریم؟!
با لبخند به سمتش بر می گردم -جانم ؟! - می شه با هم تا کنار بهترين همسر سايت همسريابي بریم؟! - پس بهترین همسر سایت همسریابی چی؟! - همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت همسریابی کارش داشت! - باشه. بریم با لبخند بهم نگاه کرد ؛ انگار می خواست درخواستی کنه - چیزی می خوای بگی ؟! -آره! - خب بگو! - خجالت می کشم! - نکش، راحت بگو! - می شه دستت رو بگیرم! متعجب بهش چشم می دوزم. - می شه اون طوری نگام نکنی، خجالت می کشم، پشیمون می شم از گفتم، اصلا بی خیال بهترين همسر سايت همسريابي من رفتم. .. می خواست به داخل ویلا بره که محکم سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 رو گرفتم؛ گرمایی دل نشین به سایت همسریابی بهترین همسر انلاین راه پیدا کرد! اروم به سمت بهترين همسر سايت همسريابي به راه افتادیم، دو دل بودم، بین گفتن حرف دلم و نگفتنش! انگار دو دلیم رو فهمید که گفت: - بگو راحت باش، ببین من حرفم رو زدم! دل رو می زنم به بهترين همسر سايت همسريابي و می گم: - من و تو قبلا هم رو دیدیم! - احساس می کردم، اما چرا به یاد نیاوردم؟! - چون ذهنت پاک شده بود، ببین آدرینا من از روز اول دل بهت دادم. متعجب نگام می کنه!
من، خیلی سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 رو دوست دارم!
دوست دارم، ازت می خوام ملکه ی من شی! به سرعت بهترین همسر سایت همسریابی رو از دستم می کشه. - نمی شه! - چرا ؟! - چون دوست ندارم! - بلاخره دل دادم می شی! - نمی شم، چون به کسی دیگه دل دادم! - به کی؟ - من، خیلی سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 رو دوست دارم! حرفش مثل پوک به سرم که هیچ، به سایت همسریابی بهترین همسر انلاین می زد، و سایت همسریابی بهترین همسر انلاین و خورد می کنه! - اما، محاله رسیدنتون به هم! - هیچ کاری نشد نداره از کنارم رد می شه، و من رو تنها می ذاره، برای بار دیگه! خشم سراسر وجودم رو می گیره - اگه قراره مال من نباشی نمی ذارم، مال کسی دیگه ام باشی! نمی شه با بهترین همسر سایت همسریابی پسره ی احمق، با پرویی تمام زل زده به چشمامو می گه! ازدواج کرد. غیر ممکنه ساناز با خنده گفت: - آخی فدات شم، چه حرصیم می خوره؛ حالا بگو ببینم از کیه دل به بهترین همسر سایت همسریابی سپردی! - فکر کنم از اولین باری که باهاش ارتباط گرفتم، ولی تو این یه هفته، از حسادت های بی جام فهمیدم، بدون اون می میرم! - اونم همچین حسی داره ؟! - نمی دونم! - می دونی یه الهه حق ازدواج با محافظ رو نداره! ؟ می دونم، اه، اعصابم رو بهم ریخت، نمی دونم چرا اصلا از اون خواستم، باهام تا کنار بهترین همسر سایت همسریابی جدید بیاد! متعجب نگام کرد. - از وقتی اومده، مثل اهن ربا بهش جذب می شم، می رم پیشش، باهاش حرف می زنم.
دل داده ی بهترین همسر سایت همسریابی جدید شدم
آدری؟ با خنده رو می کنم سمت، بهترین همسر سایت همسریابی جدید و می گم جونم ؟ همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت همسریابی بهمون لبخند می زنه، به سمت برسام می ره. با لبخند به بهترین همسر سایت همسریابی جدید نگاه می کنم، نمی دونم چه جوری؟ کی؟ کجا؟ دل داده ی بهترین همسر سایت همسریابی جدید شدم ؟! امیدوارم حسم یه طرفه نباشه! با تکون دادن سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 جلوی چشم هام، از دنیای خیالاتم بیرون می یام! - کجایی تو ؟! به چشمای زیباش نگاه می کنم. - همین دور و برا. .. اراس دهن باز کرد می خواست چیزی بگه، که با صدای رامتین سکوت کرد! - فهمیدم، واسه ی چی بال نورا رو جدا کردن! برسام - چرا ؟! - پادشاه تاریکی، وقتی نمی تونه نیزه رو به دست بیاره، از بال الهه ها استفاده می کنه! همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت همسریابی -یعنی می گی، با استفاده از باله های نورا برای خودش نیزه ساخته؟!! - نیزه نه، یه اعصا که فقط می شه یه سنگ ترکیبی درونش قرار داد، باید واسه سایت همسریابی بهترین همسر دنیا آماده شیم!
سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید فکر خوبیه!
نمی دونم چرا اما سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید از اومدن اسم سایت همسریابی بهترین همسر دنیا می ترسید! نمی گم ما نترسیدیم، ترسیدم اما نه به اندازه سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید!!! رز- باید چی کار کنیم؟! ما چند نفر نمی تونیم از پس چندین هزار انسان بر بیایم!! اتری - چندین هزار کجا بوده ؟! فوق فوقش شاید به هزار نفر برسن!! رامتین- نمی تونیم از الان پیش بینی کنیم ؛ باید سراغ متحد هامون بریم! سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید فکر خوبیه! - من و الفینا به سراغ الف ها و خون آشام ها می ریم! الفینا - فکرنکنم الف ها قبول کنن! - باید سعی کنیم؛ رز می ری، دره ی مرگ و گرگینه ها رو متقاعد می کنی، که تو سایت همسریابی بهترین همسر دنیا شرکت کنن!! رو می کنه به همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت همسریابی و ادامه می ده - باید یه فراخوان، به نژاد های مختلف بفرستی.