فقط نگاهم کرد و حرفی نزد، اما من طاقت نیاوردم و گفتم: _ یه قول بهم بدین. _ چه قولی؟؟ _ بلیط ارزان پروازهای خارجی .خرید بلیط ارزان هواپیما خارجی بليط ارزان پروازهاي خارجي خوب تربیت کنید...
نذارید کمبودی رو حس کنه نذارید بفهمه مادر واقعیش یه نفر دیگه بوده چون میشکنه خرد میشه .سرد میشه .میدونم حق ندارم اونو پسر خودم بدونم، اما نمیتونم من همیشه تو خیالم با اون حرف میزنم گاهی اوقات حس میکنم بلیط ارزان قیمت پرواز خارجی بهم نزدیکه .و بلیط ارزان قیمت پرواز خارجی زود هم پیداش میکنم .اون اینجاست .و تا ابد هم همینجا میمونه. و اشاره به قلبم کردم و ادامه دادم: _بهم قول میدین؟؟ طور خاصی نگام کرد و گفت: _ فکر کردی میذارم خرید بلیط ارزان هواپیما خارجی کمبودی رو حس کنه؟؟ فکر کردی میذارم بفهمه تو مادر واقعیشی؟؟
خرید بلیط ارزان هواپیما خارجی خدشه دار
نه .نه من به هیچ وجه نمیذارم روحیه ی خرید بلیط ارزان هواپیما خارجی خدشه دار بشه مگه دیوونه ام؟؟ از حرفی که شنیدم دلم شکست دلم همچون شیشه ای خرد شد حرفش مثل خاری درون قلبم فرو رفت کاش برای دلداری دل داغون منم که شده این حرفو نمیزد اون به من فهموند هرگز راضی نیست بلیط ارزان پروازهای خارجی مادر واقعیشو بشناسه این قلب پیمانه که اینطور سخت و سنگ شده؟؟ قلبش از جنس چیه که اینجوری دل میشکنه؟؟
لبام لرزید و اشکم آماده ی ریزش بود که بسرعت نگاه ازش گرفتم و به طور نامحسوسی نم اشکو با دستم پاک کردم .حس بدی سراپای وجودمو در برگرفت حس خرد شدن و کوچیک شدن .
حس بیزاری از شخصی که روزی میپرستیدمش .پیمان لیاقت عشق رو نداشت چرا حاال که قراره جدا بشم براش اشک بریزم؟؟ اون هم برای کسی که ذره ای هم براش اهمیت ندارم.نمیدونم یهو چه حس و نیرویی تو وجودم نشست که به خودم اومدم و فکر کردم منم مثل اون غرور دارم. منم برای خودم ارزش قایلم، چرا بلیط ارزان هواپیما خارجی کاری کنم که دلش به رحم بیاد؟
چرا اینطور خودمو مقابلش خرد و کوچیک جلوه بدم؟؟
از جام با عجله بلند شدم و با قدم هایی بلند خودمو ازش دور کردم. منم برای خودم شخصیت و حدی دارم .کافیه هرچی بهم بی احترامی و بی توجهی شده تا کی بلیط ارزان هواپیما خارجی برای اون و شخصیت بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا و سختش اشک و آه بکشم ..منم از همین حاال میشم مثل خودش .بی روح و بی توجه .بلیط ارزان هواپیمای خارجی از همون اول براش یه موجود بی ارزش بودم که فقط وقتشو صرف لذتش میکرد، چرا بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا با چشام خواهش کنم تا عشقمو بفهمه .چرا بلیط ارزان هواپیما خارجی بخوام بلیط ارزان پروازهای خارجیو خوب تربیت کنه .وظیفه ی اونه تا پویا رو به اون حد برسونه .از حاال فقط میخوام به دو نفر تو زندگیم فکر کنم و تعلق داشته باشم .فقط مامان و خرید بلیط هواپیمای ارزان خارجی .دیگه شخص دیگه ای برام اهمیت نداره با صدایی که اسم هردوی ما رو صدا میزد پا تند کردم و به اتاقی که اشاره میکرد رفتم بی توجه به پیمان و نگاهاش. ...
کارهای طالقمون به تندی صورت گرفت درست مثل عقدمون یا شاید من اینطور حس کردم و باز هم مثل انسانهای گیج و منگ چیزی نفهمیدم نفهمیدم چطور شد نفهمیدم چی گفتم...چی شنیدم نفهمیدم چه اتفاقی افتاد .فقط بلیط ارزان هواپیمای خارجی سرمو باال آوردم که دیدم مهر طالق توی شناسنامه ام خورده . بغض داشتم از دنیا و آدماش دلخور و خسته بودم .دوست داشتم از این محیط سرد و یخی زودتر خالص شم دوست داشتم مثل پرنده ای پر بزنم و از این مخمصه خالص شم .بلیط ارزان هواپیمای خارجی همه چیز تموم شد، با سرعتی وصف نشدنی بی توجه به همه از اون بلیط ارزان هواپیما خارجی علی بابا و بعد هم دادگاه خارج شدم و بی اراده رفتم ..با بغضی به بزرگیه دنیا که تو گلوم نشسته بود رفتم ...
با یه اوضاع بليط ارزان پروازهاي خارجي بد کلید انداختم تو قفل و وارد خونه شدم که رخ به رخ امیرسام در اومدم با لبخند نگام کرد اما همین که تو صورتم دقیق شد آثار گریه و ناراحتی رو تو چهره ام دید .. کنجکاو و متعجب اخم کرد و گفت: _ اتفاقی افتاده؟؟
از حضور ناگهانی و بی موقعش اخمی کردم و گفتم: _ نخیر. از کنارش با حرص گذشتم اما یهو ایستادمو بطرفش نگاه کردم و گفتم: _ ساعت چنده؟؟ متعجب نگام کرد و جواب داد: _ دقیق نمیدونم ولی چیزی تا ظهر نمونده. _ پس شما این ساعت خونه چیکار میکنید؟؟
بلیط ارزان هواپیما خارجی جواب بدم؟؟
ابرویی باال انداخت و گفت: _ بلیط ارزان هواپیما خارجی جواب بدم؟؟ _ بله.صدالبته.میدونید چرا؟؟چون قبل از بستن قرارداد گفته بودید صبح تا شب سرکارید.اینه سرکار رفتنتون؟؟