سایت همسریابی موقت هلو


بلیط هواپیما چارتر علی بابا ارزان

من احمق اونقدر عاشقتم که حتی بخوامم نمیتونم ازت جدابشم این - قلب لعنتی نمیذاره! بلیط هواپیما چارتر علی بابا خارجی لبخندی زد و قصد در آغوش کشیدنش را داشت

بلیط هواپیما چارتر علی بابا ارزان - بلیط هواپیما


خرید بلیط هواپیما چارتر علی بابا

بلیط هواپیما چارتر علی بابا خارجی عصبی شد و گفت: -فکر اینکه منو از خودت دور کنی از سرت بنداز بیرون.

بلیط هواپیما چارتر علی بابا خارجی لبخندی زد

ستاره با بغص گفت: من احمق اونقدر عاشقتم که حتی بخوامم نمیتونم ازت جدابشم این - قلب لعنتی نمیذاره! بلیط هواپیما چارتر علی بابا خارجی لبخندی زد و قصد در آغوش کشیدنش را داشت که ستاره دستش را باال آورد و گفت: -االن نه! بلیط هواپیما چارتر علی بابا خارجی ناچار عقب کشید و ستاره پرسید: -نه! اون ارثیه سهامش بین من و سینا و دنیز و زنعمو تقسیمشرکت هم از همین پول به دست اومده؟ شده. ستاره سرش را تکان داد و اشک هایش را پاک کرد و جدی گفت: -تمام سهامی که به نامته رو نام سینا منتقل میکنی! سینا رو وارد این کثافت بازیهات نم یکنی! بذار بره دنبال زندگیش نمیخواد توی این کاردست داشته باشه.

بلیط هواپیما چارتر علی بابا خارجی نفس عمیقی کشید و غمیگن به دیوار یدونم پریا با همه بلیط هواپیما کیش چارتر علی بابا فرق داره و قصدشون آشنایی بیشتره و اگه به تفاهم رسیدن ازدواج کنن! بذار سینا زندگیش رو بکنه. بليط هواپيما چارتر علي بابا بغض کرده بود. سرش را تکان داد و از جای برخاست و واحمام شد. صدای دوش که آمد ستاره با تمام وجودش زیر گریه زد و از ته دل نالید: -خدایا چرا بليط هواپيما چارتر علي بابا باید این همه بد باشه؟

چرا یه آدم معمولی نبود؟

در ذهنش پر از چراهای بیجواب بود.

زندگی اش پر از تراژدی های بیپایان بود!

نمیدانست بعداز خرید بلیط هواپیما چارتر علی بابا چگونه به این زندگی ادامه دهد؟ با صدای پیام گوشی خرید بلیط هواپیما چارتر علی بابا اش کهایش بند آمد. صدای دوش هنوز می آمد. ستاره گوشی خرید بلیط هواپیما چارتر علی بابا را از روی عسلی برداشت. پسوردش را نمیدانست تاریخ تولد قیمت بلیط هواپیما چارتر علی بابا را وارد کرد اشتباه بود!  با صدای قیمت بلیط هواپیما چارتر علی بابا به خودش آمد. قیمت بلیط هواپیما چارتر علی بابا حوله رو دور خودش پیچیده بود

متعجب پرسید: -گوشی من دستت چی کار میکنه؟ ستاره ترسیده گفت: -پیام اومد منم خوندم!

بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا باال رفت

جفت ابروهای بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا باال رفت.

با همان حوله کنار ستاره نشست و گفت: -تو به من شک داری ؟ ستاره آب دهانش را قورت داد و پاسخی نداد. بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا لبخندی زد و درحالی که موهای ستاره را به پشت گوشش هدایت میکرد گفت: من از حسادتت رو هم دوست دارم چون نشون میده چقدر عاشقمی؛ اما وقتی عاشق تو شدم حتی به یه دختره دیگه فکر هم نکردم. ستاره لبخندی زد و بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا نیز چشمکی زد و گفت: -حاال کی پیام داده بود؟ ستاره شانهای باال انداخت و گفت: مهمونی، مهمونی رو بدون اون برگزار میکنیم توی مهمونی نمیدونم شماره ناشناس بود پیام داده بود که سبحانی امشب نمیاد ولیعصر میبینیمت. سایت علی بابا بلیط هواپیما چارتر با چشمان گردی به ستاره خیره شد. ستاره متعجب نگاهش کرد. سایت علی بابا بلیط هواپیما چارتر گوشی را از ستاره گرفت و پیام را از نظر گذراند. عصبی از جا برخاست و به سمت کمد رفت. تند تند لباس هایش را میپوشید و ستاره متعجب به حرکات خیره بود و گف-چرا این همه عجله میکنی ؟

بلیط هواپیما کیش چارتر علی بابا با لحن سردی که سردی اش به تمام بدن ستاره نفوذ کرد گفت: -کار مهمی دارم،

امشب نمیام از سمت من با زن عمو اینا کن. بليط هواپيما چارتر علي بابا متعجب از سردی کالم بلیط هواپیما چارتر علی بابا نامش را صدا زد که بلیط هواپیما چارتر علی بابا بیتوجه از اتاق مشترکشان خارج شد.

با عجله از جا برخاست و وارد اتاق قبلی اش شد. وارد دستشویی شد و خم شد از پشت روشویی که درونش خالی بود و به راحتی میتوانست هر چیزی رو آنجا پنهان کند. شی پالستیک پیچی را بیرون کشید. پالستیک را در لباسش پنهان کرد و از اتاق خارج شد و وارد اتاق خودش و بلیط هواپیما چارتر علی بابا شد. گوش یاش را روی میز قرار داد و وارد حمام شد. دوش ر ا باز کرد. پالستیک را در آورد.از درون پالستیک موبایل ساده ای را برداشت. روشنش کرد و شماره ای را گرفت. صدای دایی اش را شنید لبخندی زد و آرام گفت: -سالم دایی خوبی؟ -سالم عزیزم آره تو خوبی؟ ستاره لب گزید و گفت: گویاآره بليط هواپيما چارتر علي بابا، یه خبر دارم امروز یه پیام رمزی برای بلیط هواپیما چارتر علی بابا اومد

مطالب مشابه


آخرین مطالب