وای بلیط هواپیما چارتر شیراز تهران کاش میرفتم بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران کاش همراهت میومدم...اصال کاش حمید تنهاتون نمیذاشت بلیط هواپیما چارتر شیراز تهران چطور با این غم بزرگ کنار بیام؟؟
بیتا همونطور که پشت به من ایستاده بود، با صدای آرومی گفت:
تو با بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران مشهد چه رابطه ای داری؟؟
_ سلما؟؟ بدون جواب فقط بینیمو باال کشیدم که پرسید: _ تو با بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران مشهد چه رابطه ای داری؟؟ متعجب و اشک ریزان نگاهش کردم که ادامه داد: _ علت گریه هات .غش کردنت اینکه فریاد زدی جواب بچه هاتو چی بدم؟؟ علتش چیه سلما؟؟ چی بین شما بوده؟؟ فین فین کردم و با صدای لرزون و خش داری گفتم: _ الآن وقت مناسبی نیست بیتا بهم بگو بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران مشهد کجاست؟؟ سرد خونه ست نه؟؟ و زدم زیر گریه و ادامه دادم:
_ تو اون آب یخ بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران به استانبول خودش منجمد شده نیازی به سرد خونه نیست که تا قبل از این با هر مشکلی روبرو میشدم
سلما پس لطفا زود سر پا شو بچه ها طفلکیا پیش حمیدن فرستادمشون خونه افسون ِ همینجاست تا از وضعیت بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران مشهد مطمئن بشه، امیرسام بازداشتگاهه منم که اینجام باال ِ سر تو تو هم که اینجا خوابیدی و غم از دست دادن یه مرد غریبه رو میخوری و من اصال سر درنمیارم گفتی افسون منتظره تا از وضعیت بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران به استانبول مطمئن بشه؟؟ چه وضعیتی؟؟ _ درسته وقتی از دریا کشیدنش بیرون، پی در پی بهش تنفس مصنوعی دادن، عالیم هوشیاریش خیلی ضعیف بوده بیچاره آقا بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران به استانبول اگه دیرتر بیرون میاوردنش حتما از سرما و وارد شدن آب به ریه اش جون سالم به در نمیبرد الآنم حال مناسبی نداره ولی زنده ست. با دهانی باز به بیتا زول زدم: _ تو گفتی گفتی بلیط هواپیما چارتر شیراز تهران زنده ست؟؟ _ آره عزیزم زنده ست ولی هنوز تحت مراقبت های ویژه ست حالش زیاد نرمال نیست. با صدای بلندی زدم زیر گریه: _ بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران شکرت بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران ممنونتم ممنونم جون مرسی که نبردیش مرسی دستم توسط بیتا گرفته شد: _ آروم باش سلما .من سر در نمیارم تو الآن باید نگران امیرسام باشی اونوقت داری اینجوری واسه بلیط هواپیما چارتر شیراز تهران زجه میزنی؟؟ اینجا چه خبره سلما؟؟
_ چی؟؟ مگه امیرسام اتفاقی براش افتاده؟؟
واقعا اونقدر نگران بلیط پرواز چارتر شیراز تهران بودم
_ یعنی متوجه نشدی؟؟ گفتم که بازداشتگاهه... واقعا اونقدر نگران بلیط پرواز چارتر شیراز تهران بودم که حرف بیتا رو راجع به امیرسام نشنیدم بیتا گوشیمو مقابلم گرفت و گفت: _ چند بار تا الآن زنگ خورده مامانت بود. موبایلو از دستش گرفتم و تشکر کردم. شماره ی مامانو گرفتم طوری که شک نکنه، باهاش حرف زدم خواست با حلما و امیرسام هم حرف بزنه که بهونه آوردم و طوری که تابلو نباشه تماسو تموم کردم به بیتا که کنار پنجره ایستاده بود، گفتم: _ مگه امیرسام چیکار کرده که بازداشتش کردن؟؟ بسمتم برگشت و جواب داد: _ اون تنها کسی بوده که زمان غرق شدن بلیط پرواز چارتر شیراز تهران اونجا حضور داشته.تا زمان بهوش نیومدن بلیط پرواز چارتر شیراز تهران باید صبر کرد _ امیرسام اینکارو نکرده بعد از چهار سال زندگی الاقل میشناسمش اون چنین دلی نداره بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران این چه بالیی بود امروز سرمون اومد با حالت خاصی نگام کرد و گفت: _ هنوز هم نمیخوای برام بگی؟
_ بیا اینجا جلو اومد، نگاش کردم و گفتم:
_ بلیط هواپیما چارتری شیراز به تهران عشق ۰۳ سال پیش منه... _ چی؟؟ ۰۳ سال پیش؟؟ _ درسته .۰۷ سالم بود شروع کردم به تعریف تمام ماجرا ُسُر هم تمام شد اونقدر گفتم که نفهمیدم کی زمان گذشت و م بیتا با تعجب و حیرت نگام کرد:
_ من یعنی تو مادر پویایی؟؟ و بلیط هواپیما چارتری شیراز به تهران پدر حلما؟؟ بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران ینی شما دونفر پدر و مادر این دوتا بچه این؟؟. واقعا عجیبه حاال علت کاراتو میفهمم پس تو عاشقی عاشق بلیط هواپیما چارتری شیراز به تهران بیچاره بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران به مشهد که قربانی این عشق شده. نگاهمو پایین انداختم که گفت: _ ُسُرمت تموم شده برم بگم یکی بیاد. و از اتاق خارج شد نگاهمو به سقف دوختم بیتا درست میگفت، بلیط هواپیما چارتری شیراز تهران به مشهد بیشتر از من و بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران این مدت زجر کشید
بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران دارم
درسته عشقی که به بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران دارم رو به امیرسام ندارم ولی برام مرد مهمیه مردی که چهارسال از عمرم مثل کوه پشتم ایستاد مَردَم شد و برای حلما پدری کرد با تموم اخالقام سرد بودنم باهمه چی ساخت گاهی شکایت میکرد ولی هیچوقت ترکم نکرد