بلند فریاد میزدم: _پیمااااااااااااااان و باز گریه می کردم تو عمرم اینقدر بی تاب نشده بودم چند تا از خانمایی که این اطراف جمع شده بودند سعی داشتن آرومم کنند و منو با خودشون ببرن ولی من حاضر نبودم تا ندیدن جنازه ی پیمان جایی برم . پیمانِ من، هم خودشو کشت و هم باورش سخته .خیلی سخته ولی منو درسته ..منم با پیمان مُردَم . بلیط پرواز چارتر مشهد به تهران همهمه و شلوغی باال گرفته بود صداهای آشنایی تو گوشم پیچید و بعد دونفر خودشونو تو بغلم انداختند حلما و بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران عزیزم بودن که خودشونو مظلومانه تو آغوشم انداخته بودند و مظلومانه اشک میریختند .. بی تاب تر شدم و فریاد زدم: _ وااااااای پیمان ..وااااااای
ببین بچه هات دارن اشک میریزن .
بلیط هواپیما مشهد به تهران چارتر ارزان اینارو چی بدم؟
بلیط هواپیما مشهد به تهران چارتر ارزان اینارو چی بدم؟؟بگم باباشون کجارفته؟؟. وای چه خاکی به سرم شد وای که بیچاره شدم.. حلما و بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران رو تو بغلم فشردم و هر سه اشک ریختیم حالم توصیف نشدنی بود .. دست بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران روی شونه هام فرود اومد و صداش باعث شد قلبم بیشتر فشرده شه: _ چه خاکی به سرمون شده بلیط هواپیما مشهد به تهران چارتر ارزان .. بلیط هواپیمای چارتر مشهد به تهران بسمت بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران اومد: _ چرا بچه ها رو آوردی بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران ؟؟ به بحثشون توجهی نکردم و تو بغل بچه هام اشک ریختم ..داغ دیده بودم داغ بزر گی بود ..کمرمو خم کرد ..از بلیط هواپیما چارتري مشهد به تهران همهمه و شلوغی باال گرفت و زمزمه هایی گوشمو پر کرد: _ آوردنش ..پیداش کردن جنازشو باالخره پیدا کردن .. نگاهمو چرخوندم و با پیکر بی جون پیمانم رو به رو شدم ..
روی دستای دو نفر حمل میشد، پاهای لرزونم تحمل نداشت وزنمو تحمل کنه ولی با هرسختی بود بلند شدم و بسمت پیمان که با عجله حمل میشد، رفتم . چند قدم برداشتم .بلیط هواپیمای چارتر مشهد به تهران که خیلی حالش از من بهتر بود، بسمتشون دوید ولی جلوشو گرفتن با خشداری داد زدم:
_ بذارید ببینمش بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران و حلما دنبالم گریه میکردند .
پاهام از شدت بی حسی و لرز گاهی خم میشد و تا مرز افتادن پیش میرفتم بی توجه به بلیط هواپیما چارتري مشهد به تهران من و خواهش های بی حد بلیط هواپیمای چارتر مشهد به تهران داخل آمبوالنس گذاشتنش . تازه اونموقع بود که متوجه ی افسون شدم:
_ کجا میبریدش؟؟ من همسرشم .. با شنیدن این جمله تو جام خشک شدم مگه من کی بودم که بخوام پیمانو ببینم؟؟ تو لحظه ی آخر چهره ی سفید و رنگ پریده ش به چشمم خورد و همین یک نگاه کافی بود تا تمام توانم ته بکشه و با شدت روی زمین بیفتم گوشم سوت کشید و کم کم همه جا ساکت شد .. چشام فقط سیاهی مطلقو میدید . نفسام سنگین شده بود و دیگه چیزی نفهمیدم . سکوت مطلق و سیاهی ..تنها چیزی بود که حس میکردم ..نمیدونم چقدر تو این حالت بودم فقط زمانی چشم باز کردم که دیگه خبری از اون دریای غم انگیز و آسمون ابری و ساحل پر برف و سفید نبود ُسُر که به دستم وصل بود .. یک اتاق بود یک تخت گرم و نرم .و یک م نور مهتابی باالی سرم چشمامو زد
.. نگاهمو چرخوندم .تاریکی شب دامنشو همه جا پهن کرده بود
ینی الآن ساعت چنده؟؟ به لباسام نگاه کردم از لباسای خودم خبری نبود .یه روپوش آبی تنم بود .. گلوم خشک شده بود ..پس چرا کسی بلیط هواپیما چارتر از مشهد به تهران نیست؟؟ با همون صدای گرفته گفتم: _ حلما ؟؟
مامان .؟؟ امیرسام ؟؟
به هوش اومدی بلیط هواپیما مشهد به تهران چارتر ارزان جان؟؟
در اتاق باز شد ..چهره ی آشنایی جلو اومد و با لبخند کمرنگی گفت: _ به هوش اومدی بلیط هواپیما مشهد به تهران چارتر ارزان جان؟؟ وقتی دید مات نگاهش میکنم دوباره گفت: _ حالت خوبه؟؟ چیزی الزم داری برات بیارم؟؟زمزمه کردم: _ بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران . بسرعت جواب داد: _ جانم؟؟ _ من بلیط هواپیما چارتر از مشهد به تهران چیکار میکنم؟؟ بلیط هواپیما چارتر از مشهد به تهران بیمارستانه نه؟؟ _ درسته عزیزم . و سرشو پایین انداخت .. یهو مثل شوک زده ها گفتم: _ پیمان پیمان کجاست؟؟. .امیرسام کو؟؟
_ آروم باش ..آروم باش ..همه رو میگم بذار ُسُرمِت تموم شه، برات میگم ..دکتر گفت بهت ُشک وارد شده ..ضعف عصبی بوده .آروم باش تا بتونی امیرسامو ببینی . با غم نگاهش کردم و گفتم: _فقط امیرسامو؟؟ با ناراحتی پشت به من ایستاد و نگاه ازم گرفت .. مرگ پیمانو چطور باور کنم؟؟ بلیط پرواز چارتر مشهد به تهران قشنگش تو گوشم پیچید: _ میخوای همراه من بیای؟؟ بهتر از نگرانیه