این اواخر امیرسامو ندیده بودم. انگار اون هم دوست نداشت با هم روبه رو بشیم سرش تو الک خودش بود و گاهی آخرشب که پشت پنجره به بارش برف و بارون مینشستم، میدیدم بهترین سایت صیغه یاب وارد پارکینگ میشه.
انگار سرخودشو با کار گرم کرده بود. امشب هم مثل یکی از همون شبا،
پشت پنجره ایستادم و به بارش دومین برف اندک پاییز نگاه میکنم. شیشه ی بخار گرفته رودستی کشیدم، همین موقع ماشین امیرسام وارد پارکینگ شد. همینکه از بهترين سايت صيغه يابي پایین اومد نگاهشو باال گرفت و غافلگیرم کرد. کمی نگاهم کرد و سپس سری به نشانه ی سایت رسمی صیغه ایرانیان تکان داد....به اجبار دستی تکان دادم و خواستم پرده رو بندازم که متوجه ایما و اشاره اش شدم با دقت نگاش کردم، داره اشار ه میکنه برم پایین. اخمی کردم و سرتکان دادم یعنی نمیتونم اما لجوجانه دستاشو به هم چسبوند و خواهش مندانه نگام کرد. لبامو به هم فشردم و با سر بهش فهموندم که الآن میام. معلوم نیست چکار داره این وقت شب. روی بهترین سایت صیغه یاب رو پوشوندم واز اتاق خارج شدم. مامان روی کاناپه ی مقابل تی وی خوابش برده بود. شال بافتمو روی سر انداختم و سارافون بافت بلندمو هم پوشیدم. به آرومی درو باز کردم و بیرون رفتم.
از پله ها به آهستگی پایین رفتم که امیرسامو منتظر پایین پله ها دیدم.
سایت رسمی صیغه ایرانیان.ببخشید مزاحمتون شدم
با لبخند کمرنگی نگام کرد و گفت: _ سایت رسمی صیغه ایرانیان.ببخشید مزاحمتون شدم. _ سایت ازدواج موقت رایگان.خواهش میکنم.کاری دارید؟؟ کمی این پا و اون پا کرد و گفت: _ تشریف نمیارید خونه؟؟
به در خونه اش که حاال نیمه باز بود نگاه کردم و با حالت خشک و جدی گفتم:
_ نخیر.کارتونو بگید. سر به زیر گفت: _ میدونم موقعیت مناسبی نیست ولی باید باهاتون حرف میزدم تا تکلیفم مشخص بشه. _ چه تکلیفی؟؟ از چی حرف میزنید؟؟
_ ببینید بهترين سايت صيغه يابي خانم.من این چند روزه انقدر فکر کردم که از حرفایی که میخوام بزنم مطمئنم.
_ این وقت شب چه حرفی آخه؟؟
_ معذرت میخوام ولی سایت ازدواج موقت رایگان زمانیه که می تونستم سایت ازدواج موقت رایگان باهاتون حرف بزنم. _ خب میشنوم.فقط زود تر.کانال ازدواج موقت با عکس سایت بیوه یابیست. سری تکان داد و گفت
_ شما .از همسرتون جدا شدین؟؟
نگاه خیره و ماتی بهش انداختم و جواب دادم: _ چطور؟؟
_ برام مهمه. _ چه اهمیتی داره؟؟
بهترين سايت صيغه يابي خانم خواهش میکنم
_ بهترين سايت صيغه يابي خانم خواهش میکنم جواب بدین.این چند روز فکر کردم دیدم نمیتونم فکرتونو از سرم بندازم دور. با خودم گفتم اگه همسری نداشته باشید که....من میتونم هنوز سر حرفم بمونمدهانم از چیزی که شنیدم باز موند این پسر واقعا دیوونه ست. متعجب رو بهش گفتم: _ چی؟؟؟ میتونید سر حرفتون بمونید؟؟ شما عقلتونو از دست دادید؟؟؟
مثل اینکه باید باز یادآوری کنم که از ازدواج سابقم بچه دارم.نه؟؟ _ نه نیازی به یادآوری نیست.من خوب میدونم شما یه کانال ازدواج موقت با عکس دارید.ولی اون هنوز خیلی کوچیکه.خیلی بهتر میتونه منو به عنوان پدرش بپذیره.اینطور نیست؟؟ من عاشق بچه هام.میونه ی خوبی باهاشون دارم.مطمئن باش نه به خاطر تو، بلکه بخاطر عشق و عالقه ام به بچه ها با کانال ازدواج موقت با عکس زن برای صیغه موقت سایت یه پدر واقعی رفتار میکنم حاضرم این قولو بهت بدم. پس بخاطر سایت بیوه یابی نگران نباش. فقط برای دل خودت جواب منو بده...بهترين سايت صيغه يابي خانم من مرد بدی نیستم.قول شرف میدم خوشبختتون کنم... واقعا از چیزایی که میشنیدم تو شوک بودم .درسته من برای بهترین سایت صیغه یاب نگران بودم از اینکه بتونه برای بهترین سایت صیغه یاب یه پدر واقعی باشه شک ندارم. ..ولی دل خودم چی؟؟ منکه عالقه ای به این مرد ندارم. عشق و عالقه ی من پیمان بود که زندگیمو به این روز رسونده. جواب دلم معلومه .ولی چرا دلم به حال این چشمای ملتمس میسوزه؟؟ کاش بدونی امیرسام، من همسر خوبی برات نمیتونم باشم کاش جای من، دلت برای یه سایت بیوه یابی دیگه رفته بود نه منی که هزاران راز نهفته از گذشته ام تو دلمه من و تو زن برای صیغه موقت سایت دوقطب آهن رباییم نمیتونیم به هم برسیم. مثل دو خط موازی هستیم. کاش اینو درک کنی بفهمی... هنوز منتظر نگام میکرد. یاد حرف مامان افتادم که میگفت: