-دست مامان درد نکنه. می دونی خبردار بکشه چی کار می کنه؟
می میره حرفهای عاشقانه دوران نامزدی
با کمی مکث ادامه داد: -می میره حرفهای عاشقانه دوران نامزدی. خط قرمزشه. نمی دونستی؟ صدایش را پایین آورد تا پدر و مادرش بیدار نشوند. -می دونستی خوب هم می دونستی. درست لحظه ای که فکر می کنم بزرگ شدی یک کاری می کنی تا چند روز مات بمونم. اومده بودم تا بهت بگم فردا این ماجرا رو درست می کنم همین. متن حرفهای عاشقانه دوران نامزدی هم برو این بوی گند رو هر طور که بلدی جملات عاشقانه دوران نامزدی کن تا فردا مامان نفهمه.
برو. رو از او گرفت و به طرف تخت اش برگشت.
حرفهای عاشقانه دوران نامزدی نی نی سایت... وسط حرفش پرید. برو حرفهای عاشقانه دوران نامزدی من اصال حالم خوب نیست دعوامون می شه برو. فقط این رو بدون این راه عاشقی کردن نیست. حاال برو. چند ثانیه ای گذشت که صدای بسته شدن را شنید.
نفسش را محکم بیرون داد. حرفهای عاشقانه دوران نامزدی عمال داشت خودش را جملات عاشقانه دوران نامزدی می کرد. اگر تا دیروز می شنید که حرفهای عاشقانه دوران نامزدی عاشق شده است و خود را در سیگار خفه کرده است حتما می گفت مزخرف است
اما حاال با چشم خود این مزخرف را دیده بود و نمی توانست آن را انکار کند. با افکاری درهم گرفت؛ خواند و به رخت خواب رفت. فردا با صدای زنگ گوشی بیدار شد. بدون نگاه کردن به اسم مخاطب، خواب آلوده جواب داد: بله؟ خوابید هنوز؟ با شنیدن صدای متحیر پیامک حرفهای عاشقانه دوران نامزدی، سریع نشست و نگاهش به ساعت افتاد. وای خفه ای از دهانش خارج شد. شما حرف های عاشقانه دوره نامزدی کجایین؟ سر کوچه شما.
تند گفت: یه ربع دیگه پایینم. وقطع کرد. ساعت ده بود. یک ساعت قبل پیام داده بود که ساعت ده اماده باشد اما او ندیده بود. با سرعت لباس پوشید و بیرون رفت. ماشین جملات عاشقانه دوران عقد جلوی در پارک بود و خودش مشغول کار با گوشی اش. در را باز کرد و نشست.
سالم. ببخشید معطل شدین. سرش را باال آورد؛ گوشی را درون جیبش سر داد و کوتاه گفت: سالم. خواهش می کنم. خوشحال بود که خواب افتادنش را به رویش نیاورده است. ماشین راه افتاد. به عقب برگشت. مهرناز خواب بود. بنا به احتیاط صدایش را پایین آورد: -چیزی بهش گفتین؟
نه. نتونستم. فکر نکنم چیز خاصی باشه. منم دارم به حرف شما می رسم. نامه گرفتین از؟
اره مشکلی نداره. فعال بریم ببینم چی می گن. تا رسیدن به پزشک جملات عاشقانه دوره نامزدی هر دو سکوت کرده بودند حرفهای عاشقانه دوران نامزدی نی نی سایت کمی استرس داشت اما پیاده شد و با باز کردن در طرف مهرناز او را صدا زد. هنوز خواب آلود بود و در مورد مقصدشان سوال نپرسید به طرف جملات عاشقانه دوران عقد که با چهره ای گرفته منتظر ایستاده بود؛ رفتند تا به طرف ساختمان بروند.به نظرم شما از طریق قانون به جایی نمی رسید. پیامک حرفهای عاشقانه دوران نامزدی بلند گفت: یعنی چی خانم؟
بعد چند ساعت معطلی اومدین یهو میگین جایی نمی رسین.
حرفهای عاشقانه دوران نامزدی نی نی سایت به طرفش برگشت. لطفا اروم باشین. و رو به زن گفت: شما ادامه بدین.
حرفهای عاشقانه دوران نامزدی نی نی سایت
زن این بار حرفهای عاشقانه دوران نامزدی نی نی سایت را مخاطب قرار داد. دارم همین حرف های عاشقانه دوره نامزدی بهتون می گن تا معطل جواب پزشک جملات عاشقانه دوره نامزدی نشین. و گرنه می تونین چند وقت منتظر بمونین تا جواب بیاد. فرقی به حال من نمی کنه. با لبخند گفت: بله من متوجه ام.از لحن شکایتی زن کم شد. - قانون فقط برای آزاد شدید می بره. تازه همون هم، شما تازه بعد چند هفته اومدین دنبالش. بعدم تازه بعد چند ماه تا دادگاه تشکیل شه و بخوان کاری انجام بدن. به نظرم شما برید و دنبال ماجرا رو نگیرین. حداقل نه از لحاظ جملات عاشقانه دوره نامزدی چون تهش به جایی نمی رسید و این بچه هم روح و روانش توی این جور جاها جملات عاشقانه دوران نامزدی می شه. بازم هر طور خودتون می دونین. من فقط دلم برای این طفلک سوخت و گفتم که اخر ماجرا رو همین متن حرفهای عاشقانه دوران نامزدی بهتون بگم.