نگاهی به جمع ۰ نفره ی خانواده ی هدایت انداختم و سینی چای رو مقابلشون گرفتم. پدر و بلیط پروازهای خارجی ایران ایر با اخم و جدیت فنجانی برداشتند. دختری که گمان کنم خواهرش باید باشه با لبخند کوتاهی تشکر کرد و فنجانی بر داشت.
خرید بلیط پروازهای خارجی ایران ایر رفتم
در آخر سراغ خرید بلیط پروازهای خارجی ایران ایر رفتم که با لبخند دلنشینی تشکر کرد و چایی برداشت. کنار بلیط هواپیما خارجی ایران ایر رفتم و بعد از تعارف چای سینی رو روی میز گذاشتم و نشستم. حلما بغل بلیط پرواز خارجی ایران ایر بود و بیدار. خودم خواستم تو این مراسم حضور داشته باشه. تا از حاال با دخترم کنار بیان. مادر سام با نگاهی حرصی به حلما چشم دوخته بود. هنوز شک داشتم که با این ازدواج موافق باشند. وقتی فروش بلیط پروازهای خارجی ایران ایر گفت موافقت کردند باورم نمیشد بعد از یک هفته فروش بلیط پروازهای خارجی ایران ایر موفق به جلب رضایتشون شده بود که بعید میدونم این رضایت از ته دل باشهایما و اشاره ی خرید بلیط خارجی هواپیمایی ایران ایر از چشمم دور نموند که به پدرش می فهموند حرفی بزنند. پدرش با همون اخم و تخم که ازش بعید بود گفت: _ ما به اصرار این پسر اومدیم تا موضوعو رسمی کنیم.دیگه بقیش با خودتون.
نگاهی بین من و بلیط پرواز خارجی ایران ایر رد و بدل شد که بلیط پرواز خارجی ایران ایر گفت: _ من احساس میکنم شما با رضایت خودتون اینجا نیستید.میشه بدونم مشکل چیه؟؟
جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر به حرف اومد:
_ خانم جون، خودتو بذار جای ما حاضر بودی الآن جای ما باشی؟؟
بلیط پروازهای خارجی ایران ایر با تعجب گفت: _ جای شما؟؟
مگه مشکلی پیش اومده نکرده؟؟
منکه منظور جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر درک کرده بودم نگاهمو پایین گرفتم و با بغض توی گلو به پایه میز خیره شدم.که صدای جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر به گوشم رسید: _ یعنی خبر ندارین شما؟؟ همینکه به اجبار تو این مجلس حضور داریم رو میگم. بلیط پروازهای خارجی ایران ایر: _ به اجبار؟؟ چه اجباری درکاره؟؟ من نمی فهمم اصال کی شما رو مجبور کرده؟؟ صدای خرید بلیط خارجی هواپیمایی ایران ایر ، مرتعش و عصبی شنیده شد: _ بلیط هواپیما خارجی ایران ایر تمومش کنید لطفا.شما به اجبار کسی اینجا نیستید.خودتون خواستید که اومدید.
شرایط کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر با اخم
شرایط کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر با اخم رو برگردوند. نگاهمو باال آوردم و چشم تو چشم خرید بلیط پروازهای خارجی ایران ایر گفتم_ دست خانواده تونو بگیرید از اینجا برید.هیچکس ندونه، شما میدونی که این وصلت برای من اهمیتی نداره.به خودتون هم گفته بودم دنبال دردسر نیستم دنبال آرامشم گفته بودم انتخابت اشتباست نگفتم؟؟نگفتم بدون رضایت پدر و مادرت نیا؟؟چون دلم نمیخواد جای آرامش، تنش و تلخی تو زندگیم باشه.خواهش میکنم از اینجا برید دیگه هم سراغ این خونه و این به ظاهر دختر نیایید.برید. به خودم اشاره کردم و با بغض از جام بلند شدم که به اتاق برم ولی صدای خرید بلیط پروازهای خارجی ایران ایر تو جام متوقفم کرد: _ مگه من چکار کردم که مستحق این رفتارم؟؟
به زور و اجبار که چیزی رو نمیشه به دست آورد.
خواستم حلما رو از بغل بلیط هواپیما خارجی ایران ایر بگیرم که صدای شرایط کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر به گوشم خورد: _ منم مادرم دلم میخواد پسرم آینده ی خوبی نصیبش بشه.. ..شما جای من بودید چه کار میکردید؟؟به من نمیگم این دختر بده، میگم به درد تو نمیخوره.بد میگم؟؟ رو کردم به شرایط کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر و گفتم: _ حق دارید هرچی بگید حق دارید.
حاالم چیزی نشده.دست پسرتونو بگیرید تا بیش از این هوایی نشده از این خونه ببریدش.کنار من نباشه بهتره.
حلما رو که با دیدنم میخندید از بغل بلیط هواپیما خارجی ایران ایر گرفتم و با عشق بوسیدمش._ از آشناییتون خوشحال شدم.با خیال راحت میتونید برید.همه چیز تموم شد.حتی اگه رضایت شما جلب بشه به این وصلت، من دیگه راضی نیستم. هرسه باحالت خاصی نگام کردند که بسمت اتاق رفتم و درو بستم.