سایت همسریابی موقت هلو


خرید بلیط چارتری ارزان است؟

بار آخره این سوالو پرسیدی! اشاره کردم بشینه و روبه روی جان و چارتر ارزان نشستم. سنگینی نگاهشو حس کردم و درآخر دست به سینه همونجا وایستاد.

خرید بلیط چارتری ارزان است؟ - چارتری


آدرس چارتری ارزان

 دستی روی چشمم کشیدم و قبل بیرون رفتن به جان و چارتر ارزان هواپیما اشاره کردم دنبالم بیان. قفل و تو در چرخوندم. چارتری ارزان 80 برخالف انتظارم بجای اینکه تو تختش باشه روی مبل نشسته بود و با دیدنم فوری بلند شد. نگاهی کلی به سرو وضعش انداختم و رفتم تو؛ پشت سرم اوناام اومدن. مستقیم سمت پنجره رفتم و پرده شو کنار زدم. نخ سیگاری آتیش زدم و رو لبم چفت کردم. م رد؟

انگشت شصتمو رو شقیقم فشردم. حساسیتش رواین مورد عصبیم میکرد، ولی سد مقاومی دربرابرش داشتم. دود سیگار و به بیرون فرستادم و برگشتم. بار آخره این سوالو پرسیدی! اشاره کردم بشینه و روبه روی جان و چارتر ارزان نشستم. سنگینی نگاهشو حس کردم و درآخر دست به سینه همونجا وایستاد. چارتر ارزان استانبول با اشاره به جان لبشو تر کرد و گفت: فارسی میفهمه، ولی نمیتونه حرف بزنه. درست متوجه شدم؟ لبخند حرصی زدم. جواب اون چارتری ارزان 80 پیدا میکنیم. جدی شدن و متفکر به هم نگاه ی انداختن. قبل از سوال های چارتری ارزان 80 سرمو چرخوندم سمتش و انگشت اشارمو روی لبم گذاشتم. هوفی کشید و نگاه گرفت. پای چپمو رو زمین ضرب گرفتم... دقیقه ها میگذشت و همینطور جلو میرفت. یه مار مر یض و صاحبش! مطمئنی سرکارمون نذاشته؟ جان "نچی" زیرلب گفت. دندونامو روهم فشردم.

چارتر ارزان استانبول به تهران جمع میشه

چارتر ارزان قیمت ادامه داد: مار تو چارتر ارزان استانبول به تهران جمع میشه و غذا نمیخوره... صاحبشم ناراحته که این چرا چیزی نمیخوره... یچیزیم گفت... دستی روی موهاش کشید و به جلو متمایل شد: گفت نمیدونه چ ی تو سر ماره. به نقطه نامعلومی زل زدم. همه چ ی یه فرضیه بود، ولی از یه چیزهایی مطمئن بودم: مار مر یض نبوده! جان زمزمه وار گفت: ممکنه، ولی چرا غذا نمیخورده؟! نخ سیگار و رو لبم گذاشتم و پوک عمیقی زدم. چون داشته تو سرش نقشه میچیده که صاحبش و قورت بده. چارتری ارزان هیی کشید: چقدر ترسناک... چارتر ارزان قیمت بهت زده گفت: چطور؟ مگه میشه؟

جان با برق ی تو چشماش جوابشو داد: تو چارتري ارزان جمع میشده تا ببینه جا واسه شکارش داره یا نه. چارتر ارزان استانبول به تهران خندید، ولی خندش از روی تعجب بود. چارتری ارزان آروم روی کاناپه کناریم نشست. پوزخندی کنج لبم نشست. نخ سیگار و تو ظرف روی عسلی انداختم.

یکی داره واسه چارتري ارزان همچین نقشه ای میکشه

یکی داره واسه چارتري ارزان همچین نقشه ای میکشه...یکی که خیلی نزدیکه... چارتری ارزان با صدای لرزون ی لب زد: یه دشمن خودی داریم! ولی کی؟ مشتمو رو دسته کاناپه گذاشتم و بلند شدم. بااین حساب اون عوضی بچه هارو تو یکی از ملکای قدیمی خودم نگه میداره. دوتا آپارتمان تو شهر و یه ویال بیرون از شهر... کت چرم مشکیمو چنگ زدم. چارتر ارزان هواپیما با کالفگ ی بلند شد: گاورل و چیکار میکنیم؟

به جان اشاره کردم: با تو.چارتري ارزان میام! بی اراده غر یدم: پاتو از در بیرون نمیزاری. نگاهی به اون دوتا کرد و با حرص گفت: میزارم... اخطارگر نگاهش کردم و با لجاجت جواب نگاهمو میداد. این دیگه راند آخر بود. حتی اگه آخر ین تاوان زندگیم باشه... پیداش میکنم و از زنده موندش پشیمونش میکنم. چارتری ارزان قلبم از شدت هیجان تو حلقم بود. محکم به صندلی چسبیده بودم و ایوان با سرعت تو جاده کورس گذاشته بود. چارتر ارزان پشت نشسته بود و ککشم نمیگزید. با یادآوری رانا و رایان نفس عمیقی کشیدم و لبخند آرامش بخشی قاب صورتم شد. سر یع دستمو دراز کردم و ضبط و روشن کردم... You were the shadow to my light تو سایه ی نورم بودی. ?Did you feel us حس کردی چقدر مکمل هم بودیم؟ Another star, you fade away یه ستاره ی دیگه، تو ناپدید شدی.

مطالب مشابه


آخرین مطالب