همسریابی آنلاین هلو - دوستیابی


دانلود اپلیکیشن دوستیابی ایرانی

برنامه دوستیابی ایرانی رایگان ریشه های طُ را دریافته ام با لبانت برای همه لب ها سخن گفتع ام و دست هایت برای برنامه دوستیابی ایرانی آشناست بیدار میشوم

دانلود اپلیکیشن دوستیابی ایرانی - دوستیابی


تصویر اپلیکیشن دوستیابی ایرانی

طبق عادت همیشگیم و خاطره هایی که واسم مرور میشد آهنگو پلی کردم و بازم چشمام اون دوتا چشم سبز. آبی رو میدونی من دری نمونده که برات وا نکنم یه برنامه دوستیابی ایرانی میخوان من تورو پیدا نکنم خانوادمو گرفتی ازم پدرم پشتوانه ی زندگیم مادرم تنها برنامه دوستیابی ایرانی جدید و همدم زندگیم خواهرمو برای چهار سال ازم گرفتی کسی که سه سال شب و روزمو باهاش سپری میکردم رو ازم گرفتی ولی بازم بهت اپلیکیشن دوستیابی ایرانی دارم خیلی خستم یا جونمو بگیر یا کمکم کن نمیتونم دیگه نمی کشم چون خانواده نداری نمی خوامت درست سر مزار پدر و مادرم بهم گفت نمی خوامت برای پول پیشت بودم و چقدر من اونروز روی سنگ قبر سرد پدر و مادرم گریه کردم ولی گذشت.. ...

برنامه دوستیابی ایرانی رایگان ولی امشب شدید دلتنگشون شدم وقتی که رها رو دیدم دلم خواست الان مامان و بابامم رو هم ببینم که همه لبخند میزدن سرم رو روی شیشه سرد ماشین گذاشتم به لوکیشن که روی صفحه ماشین خودنمایی میکرد نگاهی انداختم لوکیشن برای چالوس بود یکم تعجب کردم ولی نمی خواستم از برنامه دوستیابی ایرانی سوالی بپرسم دوباره آهنگو پلی کردم و احساس کردم اشکام گونه هامو خیس میکنه اصل توجهی به غرورم که جلوی آرتان خورد میشد نکردم چون واقعا قلبم خیلی پر بود و واقعا دوست داشتم الان فقط گریه کنم بی صدا اشک میریختم و جملتی که برای اپلیکیشن دوستیابی ایرانی نوشته بودمو مرور کرد مرور میکردم میمیرمُ میمیرمُ میمیرم هر بار که میمیرم!

به خود قول میدهم که بار دیگری دیدمت دیگر طُ را با انگشت نمایان نکنم ولی هربار که برق چشمانت قلب تاریک و خسته مرا بیدار میکند کاری جز عاشق شدن در خود نمیبینم.

برنامه دوستیابی ایرانی ایفون دستت را ب من بده

ای خوش سیمای برنامه دوستیابی ایرانی ایفون دستت را ب من بده، حرفت را به من بگو قلبت را به من بده، برنامه دوستیابی ایرانی رایگان ریشه های طُ را دریافته ام با لبانت برای همه لب ها سخن گفتع ام و دست هایت برای برنامه دوستیابی ایرانی آشناست بیدار میشوم جای خالی ات هنوز گرمای خود را دارد طُ تمام شب و روزم را در اختیار خود داری، و من بی صبرانه با دیاری از عشق دوبارع برای دیدنت زنده میشوم! . . .

یک متنو حدود ده بار توی ذهنم مرور کردم متنی که همیشه وقتی حسانو میدیدم براش زمزمه میکردم اپلیکیشن دوستیابی ایرانی به حرف اومد و.. برنامه دوستیابی ایرانی جدید..........

اپليكيشن دوست يابي ايراني شدیم فکر میکردم

مهسا: سوار ماشین اپليكيشن دوست يابي ايراني شدیم فکر میکردم احساس کردم وقتی امیر بهش گفت باید بری یکم صورتش درهم شد ولی به روی خودش نیاورد و رفت فکر میکردم میاد ولی نیومد اعصابم یکم بهم ریخت ولی به روی خودم نیاوردم طبق همیشه آهنگ بی کلم گذاشته بود نمیدونستم کجا میریم سکوت بینمون رو شکستمو گفتم: اقا بهترین اپلیکیشن دوستیابی ایرانی کجا میریم ؟؟؟

مقصدی که مشخص کردن کجاست ؟؟؟ برنامه دوستیابی ایرانی رایگان چالوس!! ؟؟؟ خطرناک نیست ؟؟؟؟ نه با مرکز هماهنگ کردم اتفاقی نمیفته سری تکون دادم و سرمو روی شیشه گذاشتم سرد سرد بود سرماش به تمام وجودم منتقل شد ۳۲ آبان بایدم هوا سرد باشه من موندم چجوری با این لباس رفتم توی محوطه ی باغ وااای امروز بیست و هشتمه دو روز مونده به تولد برنامه دوستیابی ایرانی جدید یعنی امیر یادشه ؟؟؟؟ بگم ؟ نگم ؟ برنامه دوستیابی ایرانی امیر ؟؟؟؟؟ بله ؟؟ پس فردا.. . میدونم تولد اپلیکیشن دوستیابی ایرانی یادم بود مگه میشه یادم بره تولدشو ؟ برنامه ای ندارین ؟؟؟؟ تو یم نمیتونیم جشن بگیریم باید بزاریم بعد ولی تمام مزه ی تولد اینه که توی روز خودش گرفته بشه نه یک روز دیگه شما نظری دارین ؟؟؟؟؟ من میگم مگه قرار نبود رستا کامرانو عاشق خودش کنه ؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب