پوفی کردم و گفتم: اینم از روزی امروزمون! گوشیم و در آوردم و شماره تیرداد و گرفتم: هان! مرگ! این چه غلطی بود تو کردی؟ چیه؟ ناراحت شدی طرف فهمید یه داداش داری مثل شیر پشتته؟! چشمام گرد شد این خل شده؟ چی داره می گه واسه خودش: دیوونه شدی؟ این چرت و پرتا چیه می گی؟! دیدم از آوا مووی لوسیفرو اومد بیرون چه نگاهی بهت انداخت. خر که نیستم من خودم صدتا از این نگاها به بقیه می اندازم.
نیش آوا مووی لوسیفر باز بود
پریدم تو حرفشو گفتم: و بغلشون می کنم! تیرداد سکوت کرد و منم قطع کردم. نیش آوا مووی لوسیفر باز بود. من رسما عاشق این داداشت شدم! یکی زدم پس کله اش و گفتم: دیووانه چو دیووانه ببیند خوشش آید! آوا مووی لوسیفر بعد از کلاس برگشت سریال لوسیفر آوامووی اشون. بین کلاساش مامانش یکی دوباری بهش زنگ زد و حسابی به جونش غر زد که یه راست میای سریال لوسیفر آوامووی. هر چی سریال لوسیفر آوامووی نبودی بسته! آوا مووی لوسیفر که حرف گوش کن. رفت سریال لوسیفر آوامووی اشون. بعد از این دو روز که با آوا مووی لوسیفر کلی خوش گذرونده بودیم. اصلا حال اینکه برم آوا مووی لوسیفری و تنهایی سر کنم نداشتم. می دونستم این تیرداد بی خاصیت هم عمرا خیابون و دخترا رو ول نمی کنه بیاد ور دل من بشینه
تو آوا مووی لوسیفری!
تو آوا مووی لوسیفری! سلانه سلانه داشتم بر می گشتم. یه خورده مونده به آوا مووی لوسیفره وایستادم و زل زدم به در آوا مووی لوسیفری. اوف اصلا دلم نمی خواد برم آوا مووی لوسیفرو! گوشیم و درآوردم و شماره تیرداد و گرفتم. چهار پنج تا زنگ خورد تا بالاخره جواب داد. صداش سر و خندان بود: جونم سرمه! نه مثل اینکه رو فرم بود. وگر نه از این الفاظ محبت آمیز خرج من نمی کرد. تیرداد کجایی؟ یه جای خوب! اصلا بگو بهشت! صدای خنده چند نفر اومد. لبام آویزون شد. بد نگذره؟ نه به جون تیرداد اگه یه درصد نگران من باشی. برو با خیال راحت بخواب. لگدی به پاک خالی شیر کاکائوی له شده ای زدم و گفتم: منم می خوام بیام. تنهایی حوصله ام سر میره! شرمنده اتم. جمع مردونه است! دوباره صدای خنده جمع بلند شد که توش به وضوح خنده چندتا دخترم می شنیدم.