
صدای دختره گرفته اومد: به خسته شدم بس که هی گند زدی و هی عذرخواهی کردی. خودت روت میشه! سایت جدید دیجی موویز سریال های سایت دیجی موویز بی خیال. تو خیلی سخت می گیری! یعنی عجب رویی داشت این دیجی موویز تلگرام. می شد حدس زد چه گندایی زده.حالا این فریده یکیش بوده می دونه چند تا از این فریده ها تو آب نمک خوابونده بود. سری تکون دادم یه کرمی افتاد به جونم که حال اینو بگیرم. با اینکه از دختره هم زیاد خوشم نیومده بود ولی بالاخره هر چی بود. دختر بود.
برگشتم و طرف میز دختره و دیجی موویز تلگرام!
بقیه نسکافه امو زدم بالا و خیلی شیک و مجلسی برگشتم و طرف میز دختره و دیجی موویز تلگرام! خوب می ریم که داشته باشیم. یک دو سه! یه هین گنده کردم و یه خورده بلند گفتم: سریال های سایت دیجی موویز خودتی؟ دختره و دیجی موویز تلگرام هم زمان برگشتن سمت من. دیجی موویز تلگرام معلوم بود از سر خر شدن من زیاد خوشش نیامده ولی دختره با تعجب منو نگاه می کرد. بله شما! رفتم سمتش و جلوش وایسادم و گفتم: یادت نمی آد. نگینم! نمی دونم چرا از بین این همه اسم نگین و گفتم. از اونجایی که سن ما عمرا به هم نمی خورد که هم کلاسی باشیم. چون معلوم بود دختره دو سه سالی از من کوچیک تره! با پرویی تمام گفتم: سایت جدید دیجی موویز چقدر گیجی یادت نیست. همسایه بودیم. یه داداش داشتم اسمش بود.
سایت جدید دیجی موویز این نیما رو دیگه از کجا آوردم
ای سایت جدید دیجی موویز این نیما رو دیگه از کجا آوردم. نگین بفهمه از اسم خودشو داداشش استفاده ابزرای کردم پوستم و می کنه! سریال های سایت دیجی موویز با همون گیجی بلند شد. پریدم بغلش کردم و فوری کنار گوشش گفتم: مگه نمی خوای حالا این چلغوز و بگیری! و ازش جدا شدم و سوالی نگاهش کردم. یه جوری نگام کرد و یه نیم نگاهی بهش انداخت و بعدم برگشت سمت و من و انگار که گرفت جریان چیه با تردید گفت: نگین...! خونه اتون طبقه سوم بود؟ دستاشو گرفتم و یه چشمک بهش زدم و گفتم: ای ول خوبی چکار می کنی! ؟ دیجی موویز وان هنوز نقششو نگرفته بود. هیچی! بدون توجه به اون انگار که مجسمه ای چیزی باشه رو به دیجی موویز وان گفتم: وای نمی دونی وقتی یهویی رفتین چه حالی شد. تا یه مدت که از آب و غذا افتاده بود.