کنه آخه اوس کریم آوردن این پیام بازرگانی چی بود این وسط میدونم هیچ کاریت بی حکمت نیست خودت کمکم کن صبح فردا کالغه اومدم بریم آزمایش منم باز ست مشکی زدم و همراه با رها و شاهین رفتیم خخخخ انقد تعجب کرد هواپيمايي ماهان: کجا میرین برسونمتون رها: لطف میکنین سوار شین بگم کجا میریم شاهین جلو نشست و منو رها عقب وسطای راه بودیم که دوباره هواپيمايي ماهان گفت شاهین:
آزمایشگاه خوب مسیرتون کجاست شاهین:
ازدواج کدوم آزمایشگاه شاهین: حاال بریم ببینیم چی میشه مگه شما هم با رها خانوم میخواین ازدواج کنین منو رها هم ریز ریز میخندیدیم تو نوبت بودیم من کنار رها نشسته بودم شاهین هم بین منو هواپيمايي ماهان، به هواپيمايي ماهان کارد میزدی خون ازش نمیومد وقتی نوبت ما شد اون رفت اتاق دیگه منم اتاق دیگه
متاسفانه تو آزمایش مشکل نبود به دادم برسه بیتربیت صبحانه هم نخرید تا آخرین لحظه رها و شاهین کنار ما بودن حال کردما.
تقریبا دوماه ازاون روز میگذره و تا االن نیومده ایران و هیچ شماره ای ازم نداره البته من دو تا شماره دارم یکیشو فقط هم گروهی ام میدونم اون یکی هم که دست همه بود اکثرا خاموشه از اون موقع هم تاحاال باهمشون سرسنگینم البته با عمو و هواپیمایی ماهان کرمان و هواپیمایی ماهان تست کرونا امیرهم جای خود داره.
سرگرم هواپیمایی ماهان تلفن و کارورزی بودم
هم شروع شده بود و سرگرم هواپیمایی ماهان تلفن و کارورزی بودم و ازماجرای مثال هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن هم فامیالی دیگه و هم هواپیمایی ماهان چطوره یا نمیدونن اصال انگشترو هم دستم نمیکنم امروز پنجشنبه بود
و قراره بریم خونه هواپیمایی ماهان کدام ترمینال است اما من نمیرم ازاون موقع تاحاال نرفتم نه اونجا نه خونه عمو نه فریدیگه رها اینام چندروز بعد اون ماجرا برگشتن مشهد ومنم فقط دوماه فرصت دارم از هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن آتو بگیرم نه تنها من بلکه همه در تالشن از هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن آتو بگیرن هنوزم که هنوزه از ماجرا خبر ندارم که چرا گفتن هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن خطرناکه حتی از اون موقع از سام هم خبری نیست و مثل اینکه رفته کانادا کلیدو انداختم و رفتم خونه خیلی گشنه بودم لباسامو عوض کردم و رفتم از هواپیمایی ماهان تلفن یه چیزی بردارم بخورم حوصله غذا پختن نداشتم رفتم آشپزخونه دیدم مامان یه نامه نوشته چسبونده به هواپیمایی ماهان تلفن. با این مضمون:
دخترم ما رفتیم خونه اقاجون
توهم بیا هواپیمایی ماهان کدام ترمینال است ناراحته دلشو نشکن منتظریم یه پوزخند زدمو گفتم زد بهم حسرت خیلی چیزارو میزارم به دل تک تکشون دیگه براشون اوهستی سابق نمیشم به درک منم از دستش ناراحتم که غریبه رو ترجیح داد به من دل من شکست وقتی بخاطر یه بی همه چیز سیلی از هواپیمایی ماهان تست کرونا یک سیب برداشتمو خوردم که زنگ تفلن زده شد تلفن و برداشتم گفتم صدای هواپیمایی ماهان کدام ترمینال است بود بفرمایید همیشه وقتی میگفت نوه خوشگلم منم میگفتم علیک هواپیمایی ماهان کرونا پدرجون خوشتیپم اما االن فقط یک کلمه گفتم هواپیمایی ماهان کرونا نوه خوشگلم معلوم بود خورده تو ذوقش از صداش فهمیدم هواپیمایی ماهان کرونا خودشم فهمید کیو میگم میدونم اونام صالحمو میخواستن از اجبارشون ناراحت بودم خیلی بهتراز من هستن بیان سراغتونو میگیرندیگه سراغی از ما نمیگیری ا خوشگلم -
کنایه میزنینه بنده جسارت نمیکنم خیر و صالحتو خواستمشاهین هم دیگه نمیاد، حامد هم دیگه نمیاد تو هم دارین مجازاتم می کنین خودتون پشیمون میشین میبینین من -
تا اون موقع پس تو تختم دراز کشیده بودم داشتم نقشه میکشیدم که چیکار کنم ازش هواپیمایی ماهان کرمان بگیرم اما عقلم به جایی قد نداد تو این فکرت بودم که موبایلم زنگ زد ناشناس بود
هواپیمایی ماهان چطوره عزیزم بله بفرمایید
-هواپیمایی ماهان چطوره عزیزم بله بفرمایید
-یادم نمیاد شوهر کرده باشم شوهرتو نفتی حرفی نزن بعدا پشیمون شی هستی بزنم لهش کنما با حرص گوشیمو کوبیدم به دیوار اون یکی موبایلمو در آوردم وبه شاهین اس ام اس زدم که دارن میان دیگه منتظر جواب نموندمو خوابیدم صبح با سرو صدا بیدار شدم و رفتم توحال دیدم قوم تاتار اینجا باهاشون سر سنگین هواپیمایی ماهان چطوره دادم بابا
میریم فرودگاهصبح بخیر چه خبره اینجا مامان: شوهرت داره میاد ساعت 10 هواپیماشون میشینه واسه چی -انقد نگو شوهر اه هر وقت اسمش رفت شناسنامه بگین شوهرم هنوز یکم بشینین شاید سقوط کرد هواپیما زن عمو: اوا هستی شادی هم هستا پیدا میکنم باشه زن عمو بعد پیاده شدن اول شادی پیاده شه بعد هواپیما منفجر شه نگران شادی هم نباش خودم براش شوهر عمه هواپیمایی ماهان تست کرونا
زبونتو گاز بگیر هستی مادرجون: دخترم برو لباستو بپوش بریم