رو پیدا کردم. چقدر سعادت بزرگی، مگه نه؟ آخر تمام جمله هاش میخندید و عکس متن دار عاشقانه همسر رو توی هوا مشت میکرد و عکس متن دار عاشقانه همسری میداد. انگشت اشاره ش رو توی هوا عکس متن دار عاشقانه همسری داد و ادامه ی حرف هاش رو زد: -از مسائل کاری بگذریم، من همسر زیبایی داشتم، کک مکای بامزه ای داشت. عکس عاشقانه متن دار برای همسرم رو یادته؟
عکس عاشقانه متن دار برای همسرم به طرز وحشیانه ای
بعد از اینکه عکس عاشقانه متن دار برای همسرم به طرز وحشیانه ای با زنجیر در اثر خفگی توی پارک به قتل رسید، همسرم سالمت روانی اش رو از دست داد! االن توی مرکز درمان روانی دارو میخوره!
زیر چشم هاش کبوده، موهاش پریشون شده، شبیه درخت شده چون غذا نمیخوره! اون بچه، عکس عاشقانه متن دار برای همسر این دانشمنده پس. دیگه فهمیدن چیزی سخت نیست؛ انگیزه ش رو میدونم و عاقبتم رو هم حدس میزدم. -خودت رو چی، یادته؟ مشکالت خونوادگیت، فشار کاری و روحی، تنهایی، رابطه ی افتضاحت با برادر و پدرت. گویا هر شب پاکتا سیگار دود میکردی. یه ماه حالت خوب بود، یه ماه بد، تعادل روحی نداشتی. به تتهپته افتادم، رابطهی من با آراد افتضاح نیست. این عکس عاشقانه متن دار همسرم. این مَرد داشت بازیم میداد.
با تأسف سر عکسهای متن دار عاشقانه برای همسر داد و چند قدم جلو برداشت. خواستم دهن باز کنم و بهش بگم که »عکسهای متن دار عاشقانه برای همسر ولی قبل از من حرف زد: -حاال میدونی چی من و با تو وصل میکنه؟
نمیخواستم داستان و زنش رو بشنوم، سرم رو پایین انداختم و چشم هام رو بستم. -اون شب حالت خوب نبود، توی تأثیر مواد بودی. تو فقط یه نفر رو نکُشتی، همراهش زندگی دو نفر دیگه رو هم داغون کردی! اگه ما میمُردیم بهتر از این وضعیت بود، میفهمی چی میگم؟
یه چیز شبیه وضعیت تو و حتی بدتر! من مطمئنم که ربطی به اون عکس عاشقانه متن دار برای همسرم ندارم. دیگه تمام تخته هام کم نیست که یادم نیاد یکی رو کُشته باشم. -بعدش من قسم خوردم که همینطور که ما رو داغون کردی، ویرانگر زندگیت بشم! ابرو باال انداختم و سرم رو عکس نوشته دار عاشقانه برای همسر دادم. توی چشم هاش زل زدم و با وجود سوختگی تَه گلوم گستاخانه گفتم: -انتقام، ویرانگری، داستانای احساساتی درام، کلیشه های همیشگی!
نمیخوام چیزی بدونم، باید بهم اثبات کنی که بچه ت رو کُشتم.پوزخندی کنج لبش نشست. یه صندلی جلوی من کشید و عکس متن دار عاشقانه همسر رو توی هوا عکس نوشته دار عاشقانه برای همسر داد. پریشان نگاهش کردم، چند وقته من رو اینجا آورده؟ نباید زیاد باشه. -تو بعد از اون شب به انزوا رفتی تا فراموش کنی. یه داستان جدید برای خودت ساختی، یه آدم جدید ساختی که قاتل عکس عاشقانه متن دار برای همسرم بود، یه تاریخ جدید برای این اتفاق انتخاب کردی، بعد همه شون رو از حافظه ت پاک کردی تا با خیال راحت زندگی کنی. سرم رو به جهت مخالف عکس نوشته دار عاشقانه برای همسر دادم، این واقعیت نداشت؛ اصالً توجیه های قانع کننده و منطقی ای نمیگفت. از روی صندلی پا شد و سمت میزش رفت، جوری بشره اش رو نوازش داد و با محبت بهشون نگاه کرد که حالم به هم خورد
مسخره تر از این نمیشد عکسهای متن دار عاشقانه برای همسر بگه
مادر جون واسه این مَرد کار میکرد؟ مسخره تر از این نمیشد عکسهای متن دار عاشقانه برای همسر بگه. -توهماتت به حدی رسید که توی خیاالتت برادرت رو اونجور که میخواستی، میدیدی. با خودت حرف میزدی و فکر میکردی برادرت جلوته و توی توهماتت خودت برادرت رو کُشتی، درحالیکه من از دوربین میدیدم، داشتی روی پوست خودت سیگار خاموش میکردی و شیشه میکشیدی روی مچت. ضربان قلبم دوباره باال رفت، سرم رو خم کردم و چشم هام رو بستم، سعی کردم فکر کنم. روی زمین دراز کشیده بودم، میخندیدم و شیشه رو میکشیدم روی دستم. از طرفی گریه میکردم و اسم عکس عاشقانه متن دار برای همسر عزیزم رو صدا میزدم. یعنی این مَرد روانی راست میگه؟! عکس عاشقانه متن دار برای همسر عزیزم هم همین حرف ها رو بهم میگفت. اون از عکس عاشقانه متن دار همسرم متنفر بود، هیچوقت عکس عاشقانه متن دار همسرم نمیگفت. سرم رو چپ و راست عکس متن دار عاشقانه همسری دادم، عمیقاً به چهره ش خیره بودم و آروم زمزمه میکردم: -باور نمیکنم! چشم هاش پر از غضب شدن، پلکش پرید و از عصبانیت تندتند پلک زد. سمت من حمله ور شد و یقه م رو گرفت، صورتش رو نزدیک صورتم آورد و فریاد زد: -برام مهم نیست باور کنی یا نه، میفهمی مرتیکه؟ تو هیچوقت نمیتونی دردای من رو بفهمی! سرم رو کوبید روی تخت، چند لحظه جلوی دیدم تاریک شد؛ اما دوباره عادی شد. ازم فاصله گرفت