
و به فکر مردم ندار هست و فیلیمو فیلیمو مدرسه کلاس ششم کلاس اول پسر القید بهاروندی فقط از تمام دار دنیا ممنوعه خوردن بلد است و بیراهه رفتن و گند زدن و خراب کردن؛
اما مقتدری نه.
فیلیمو مدرسه کلاس ششم کلاس اول فقط رو بازی میکند
خوب میداند از کدام سوراخ بگزد که نیشش کاری باشد، که طعمه اش بی حس شود، که زهرش ناکار کند غده ی نه گفتن را. فیلیمو مدرسه کلاس ششم کلاس اول فقط رو بازی میکند و مقتدری ده تنه کیش و مات کرده بود. شقیقه هایش سوخت. سرش را گذاشت روی تن فرمان. -آقا حالتون خوبه؟ آقا؟ آقا آبجی من رو از کجا میشناسی؟ خاطرخواه آبجی منی؟
- آقا نکنه...
- شما صاحبکارشی؟
- همون آقای بهاروند؟
سر فیلیمو مدرسه کلاس ششم با شنیدن اسمش باال آمد و هنوز ساعد دست چپش به تن فرمان تکیه داده شده بود؛ اما سرش با تمام رخ اخمالو و عصبیاش رو به هشت ساله ی داخل ماشینش. این هشت ساله ی فالگیر. پوزخندی ادغام شد به رگ های برآمده و اخم هایش تنیده شده. -برادرشی؟ بعد دست کشید به گونه اش. درست مثل یسنا که وقتی فیلیمو مدرسه هفت ساله بود، پشت چهار انگشتش را آرام میکشید روی گونه اش و لبخندش مهر داشت. محبت داشت. زندگی داشت. تمام وجود داشت و بغضی تمام نشدنی. -داداش فیلیمو مدرسه رایگان؟ باید حدس میزدم این چشما فقط میتونه مال برادرش باشه؛ مال هم خونش. از این چشما فقط یه بار آفریده. مخصوص آسمانیا. پسرک انگار موم شده بود و نرم که لبخند زد: -آقای بهاروندی نه؟فیلیمو مدرسه داشت گونه ی سجاد را با شستش نوازش میکرد. -گونه تم که گون هی خودشه؛ کوچیک و نوک نوکی و برآمده. زیر لبت همونطوره. رفته تو و سایه انداخته. -غصه نخوریا. من و آبجیم طرفتیم. فیلیمو مدرسه کلاس دوم آبجیمم غصه داره. رفته توی اتاقش، درم بسته غذا نمیخوره. میگه دارم اعتصاب میکنم. دست کشید به مژه های سجاد. -برآمده ست. انگار قبل هر چیز اینا رو فر و رنگ زده. قهوه ای روشن.
- -میشنوین آقا؟
- شما چرا اینقدر داغین؟
- حالتون خوبه؟
فیلیمو مدرسه گرمش بود
فیلیمو مدرسه گرمش بود. شیشه را کشید پایین. انگار فیلیمو مدرسه رایگان آمده بود از همین فیلیمو مدرسه کلاس دوم. هوای مزخرف گرم چرا یک هو اینقدر تغییر جهت داد؟
-آقای بهاروند بریم خونه ی ما. اینقدر آبجیم خوشحال میشه ببینه اومدین. بعدشم این پسره شما رو ببینه، دست و پاش رو جمع میکنه. فیلیمو مدرسه کلاس اول رایگان حس کرد داغ است.
آدم های فیلیمو مدرسه دانلود را. شب نامه زده بود که فیلیمو مدرسه دانلود چنین و چنان. ممنوعه خورده بود. گند زده بود به آبروی پدرش. گند زده بود به شجره ی مادرش. گند زده بود به اسم بهاروندی اش. گند زده بود به ذهنیت فیلیمو مدرسه رایگان البد. کمک کرده بود؛ اما در خفا و با دست های سیانت. شاید سیانت را فیلیمو مدرسه پیش دبستانی الزم داشت.
گفته بودند کسی بهتر از فیلیمو مدرسه کلاس اول رایگان گیر نمی آوردند
دنیا دور سرش چرخید. گفته بودند همه ی این ها مصلحت است و ثواب. گفته بودند کسی بهتر از فیلیمو مدرسه کلاس اول رایگان گیر نمی آوردند که سابقه ی کمک به سازمان را داشته باشد. گفته بودند و فیلیمو مدرسه کلاس اول رایگان را تنها برای گذر از این انتقام سخت و آزار دهنده پذیرفته بود. هم فال بود، هم تماشا. با یک تیر صد نشان میزد. اکراد را از مسند پادشاهی به پایین میکشاند.