برسم دیگه هیچی برام اهمیت نداشت میرم چون باید خیلی زودتر از این زندگی مونو ترک میکردم .کاش بیخود اصرار نمیکردم تا اوضاعمون به این روز بیفته .تو عاشق بودی، پیمان عاشق بود و نگران، نگران از اینکه کسی بیاد و تو رو از زندگیش ببره
از من خواست تو خونه ی تو ساکن بشم تا حواسم بهت باشه اوایل نگرانیشو بخاطرت درک نمیکردم، وقتی کم کم عاشقت شدم، روی این حساسیتش عصبی میشدم، ازش علت نگرانیشو پرسیدم چه دلیلی داشت تا بخواد حواسم بهتون باشه؟
چه دلیلی؟؟ برام سوال بود، اما اون عشقش به تورو انکار کرد .لج کردم و گفتم حاال که اینطوره ازت خواستگاری میکنم تا دست از سرت برداره بعدها علت این حساسیتشو فهمیدم، من حتی وقتی فهمیدم تو و پیمان عاشق همید باز میدون رو خالی نکردم مصرتر شدم ولی کاش نمیشدم کاش بین شماها قرار نمیگرفتم کاش حااپشیمونم، خودمو مقصر میدونم، فقط امیدوارم بخشیده شم .میرم تا راه برای شما باز شه شما حقتونه در کنار هم، بچه ها تونو بزرگ کنید .
خیلی زود برای طلاق توافقی اقدام میکنیم تمام تنم گر گرفت و بی حس شد و نامه ی لیست سایتهای همسریابی از دستم افتاد حس کردم دارم خواب میبینم آره حتما همینطوره امکان نداره بعد ۰۴ روز پیداش بشه ولی باز تنهام بذاره اونم برای همیشه شروع کردم زدن تو صورتم چند سیلی به خودم زدم ولی با دردی که تو سرم پیچید حقیقت برام روشن شد و اشکام پی در پی روی صورت یخ زدم چکید چونه م لرزید و زمزمه کردم: _ نه لیست سایتهای همسریابی نه با من اینکارو نکن نه با من اینکارو نکن و کم کم صدام باال رفت و لیست سایتهای همسریابی مذهبی زدم: _کجایی؟؟
شوخیه مسخره ای بود لیست سایتهای همسریابی بیا و بگو دروغه
.هرجا قایم شدی بیا بیرون شوخیه مسخره ای بود لیست سایتهای همسریابی بیا و بگو دروغه بگو خواستی سر به سرم بذاری بیا بیا لیست سایت های همسریابی.حلما با گریه دوید به سمتم ترسیده بود و زار میزد بی توجه بهش مشت محکمی به میز ناهار خوری کوبیدم و لیست سایتهای همسریابی مذهبی زدم: _ لعنتی
مگه نگفتم همه چیز بین ما تموم شده؟؟؟
چرا اینکارو کردی روانی؟؟
چرا با زندگی خودت و من بازی میکنی؟؟
چرا نمیذارید غم و غصه هام ته بکشه؟؟
چرا با من این کارو میکنی؟؟ چرا؟؟
حلما که دید بهش اهمیتی نمیدم با گریه از خونه بیرون رفت و صدای داد و گریه ش تو راه پله پیچید: _ ليست علاقمنديها سایت همسریابی مذهبی؟؟ ليست علاقمنديها سایت همسریابی مذهبی زری؟؟
بیا لیست سایت های همسریابی داره گریه میکنه
بیا لیست سایت های همسریابی داره گریه میکنه .لیست سایت های همسریابی زری بیا صورتمو تو دستام گرفتم و زار زدم که صدای لیست سایت های همسریابی به گوشم رسید: _ سلما؟؟ سلما چت شده؟؟ سلما حالت خوبه؟؟ بگو ببینم چت شده؟؟ وقتی دید جوابی نمیدم به سمت یخچال رفت، لیوانی از آب پر کرد و چند حبه قند داخلش انداخت و هم زد دستامو از روی صورتم کنار زد و لیوانو روی دهانم قرار داد چند جرعه نوشیدم و خودمو تو آغوش فهرست سایت های همسریابی رها کردم و ناله کردم: _ فهرست سایت های همسریابی چرا من اینقدر بدبختم؟؟
فک میکردم با اومدن لیست سایتهای همسریابی همه چی درست میشه ولی اشتباه میکردم فکر میکردم منو ببخشه فکر میکردم فراموش کنه ازش خواستم زندگی مونو دوباره بسازیم چرا فهرست سایت های همسریابی؟؟ چرا؟؟ شونه هامو به دست گرفت و تکان داد: _ سلما بگو ببینم چی شده؟؟؟ هان؟؟ چیشده آخه؟؟جون به لبم کردی حرف بزن.