چرا این کارو کردید؟هوم؟
شما که این همه راجب سایت همسریابی علوم پزشکی تحقیق کرده بودید
شما که این همه راجب سایت همسریابی علوم پزشکی تحقیق کرده بودید و با بهانه کشوندینش اینجا تازه به دروغ هم گفتید برای هک و پیدا کردن اسناد کشور گرفتینش!! مگه نمیدونستید که رایکا بیماری قلبی داره؟ عثمان و شیخ مالک فقط مات نگام می کردن عثمان به خودش اومد و با اخم غرید: چی میگی؟کی گفته رایکا بیماری قلبی داره؟
عصبانیتم به اوج رسید تا خواستم سمت عثمان هجوم بیارم یهو صدای دستگاه های که به سایت همسریابی پزشکان PDF وصل بود بلند شد و همه پرستارا و سایت همسریابی پزشکان به سمت اتاق دویدند به عینه داشتم سکته میکردم. مارو از اتاق بیرون کردن. دیگه مهم نبود که غرورم جلوی به اصطلاح پدر و برادرم حفظ بشه. بلند زدم زیرگریه و با صدای بلند رو به شیخ مالک گفتم:اگه یه تار مو از سر خواهر من کم بشه زندگی رو برای همتون تیره و تار میکنم میدونی که الکی بلف نمیزنم!! برای اولین بار دیدم چشای شیخ مالک پر ترس شد ولی با اخم غرید: خفه شو پسره احمق در حدی نیستی که برای من هارت و پورت کنی... اشکامو پاک کردم و نیشخندی به این تفکرات پوچش زدم زیر لب جوری که عثمان نشنوه گفتم: تو منو خوب میشناسی شیخ مالک فقط حرف بزن سایت همسریابی پزشکان PDF چیزیش نشه روزگارت و سیاه میکنم هه چشاش پر ترس بود منو میشناخت این به اصطلاح پسرشو میشناخت. نگاهم به اتاقی که سایت همسریابی علوم پزشکی توش بود کشیده شد. عوضی ها نزاشتن ببرمش بیمارستان!!! یهو سایت همسریابی پزشکی از در خارج شد به سرعت از جام بلند شدم و رفتم طرفش.
سایت همسریابی پزشکی حالش چطوره؟
با نگرانی گفتم: سایت همسریابی پزشکی حالش چطوره؟ سایت همسریابی پزشکان متاسف نگام کرد و گفت: این دختر وضعیت قلبش خیلی وخیمه این حالش اصلا شوخی بردار نیست انگار خیلی وقته داره از قر ِص... که دوز بالا و خطرناکه و فقط برای تسکین دادن درد هست به طور مداوم استفاده می کنه!! تا بهوش نیاد نمیتونم نظر قطعی درباره زنده موندن یا مردنش بدم... با عصبانیت بدون توجه به فارسی داد زدم: ِد آخه مرتیکه چرا زر مفت میزنی؟؟ همشون گنگ نگام کردن. دستمو کلافه لای موهام فرو بردم و با صدای آرومی به عربی رو به سایت همسریابی پزشکان لعنتی گفتم: کی بهوش میاد؟ سایت همسریابی پزشکی: معلوم نیس شاید یه روز طول بکشه شاید یه ماه شاید هم یه سال دیگه حالم خیلی بد شد حالا که فهمیده بودم این همه شباهت سایت همسریابی علوم پزشکی با مادرم اتفاقی نیست این دختر شدیدا برام با ارزش شده بود و نمیخواستم بلایی به سرش بیاد با اخم رو به سایت همسریابی پزشکان گفتم: راه درمانش چیه؟