
چی؟آرتین؟دلیل اخراج شدن این عوضی اون بوده؟ولی اون از کجا فهمیده من چه خصومتی با محسن دارم؟اصلا از کجا منو می شناخته؟باید در این مورد باهاش حرف بزنم بکشنی زد و گفت: البته تو هم تقاص اون بلبل زبونیتو میدی.خیلی دیر نشده. این حرفو زد و از مقابل چشمام دور شد؛یک لحظه احساس لرزش به تموم بدنم سرایت کرد.می خواد تلافی کنه، اما کی و کجا میدونه. با بدنی سست، سمت بچه ها رفتم و نشستم؛کادو رو هم روی میز گذاشتم.بهار هم اول کادوی امیر و باز کرد، یک لباس شب کوتاه سرمه ای برق برقی، که حوصله ی دقیق نگاه کردنش رو نداشتم گرفته بود.برنامه چت و دوستيابي براي ايفون هم تاپ و شلوارک نارنجی بهش داده بود.برنامه های چت و دوستیابی برای ایفون هم یک عینک آفتابی، برنامه چت و دوستیابی براي ايفون هم براش مانتو کوتاه کالباسی خریده بودم.
برنامه چت و دوستیابی فارسی براي ايفون هم بوق خریده بود
محسن و برنامه چت و دوستیابی فارسی براي ايفون هم بوق خریده بودند. باز کردن کادو ها که تموم شد برنامه چت و دوستیابی براي ایفون بلند شد و سینی قهوه رو بهمون تعارف کرد؛یاد شنل پوش افتادم.
- یاد اون مزه ی شیرین و باور نکردنی.یاد این حس عجیبی که با به یاد آوردنش بهم دست میده افتادم. برنامه چت و دوستیابی براي ایفون سمت برنامه چت و دوستیابی براي ايفون اومد و گفت: بفرمایید بانوی شنل قرمزی. چشمکی زد که من بدم اومد؛فنجون رو برداشتم و نگاهش کردم.داخل قهوه چهره ی شنل پوش زنده شد و قلبم دوباره به شمارش افتاد.برنامه چت و دوستیابی براي ايفون چم شده؟چرا این مدلی میشم؟
- برنامه چت و دوستيابي براي ايفون با خنده گفت:
- امیر فکر همه جا رو کردی ها. امیر هم خندید و یک قیافه ی عجیب گفت: فکر همه چیو کردم آبجی، حالا کجاشو دیدی. دلشورم بیشتر شد.یک احساس عجیبی بهم دست داد که نمی تونستم تحملش کنم.حس گر گرفتن رو داشتم.از جام بلند شدم و همراه فنجون سمت پنجره رفتم. امیرگفت: کجا میری عسل؟ با ابروهای بالا رفته گفتم: میرم کنار پنجره.باید اجازه بگیرم؟ حرفی نزد و برنامه چت و دوستیابی براي ايفون هم کنار پنجره ایستادم؛به قهوه نگاه کردم، مزه ی این هم مثل طعم اون سری هست؟ نمی تونستم لب به قهوه بزنم؛از طعمش می ترسیدم.
- به بیرون نگاه کردم.صدای بچه ها می اومد. برنامه های چت و دوستیابی برای ایفون چقدر خوشمزست امیر ممنون واقعا. برنامه چت و دوستیابی براي ايفون در ايران کی بلده فال قهوه بگیره؟ برنامه چت و دوستيابي براي ايفون بلدم.
پس برنامه چت و دوستیابی فارسی براي ايفون خانم فالمون رو بگیر
برنامه چت و دوستیابی براي ios با خنده خوب پس برنامه چت و دوستیابی فارسی براي ايفون خانم فالمون رو بگیر ببینم از تو این یک دوست دختر خوشگلی گیر میاد یا نه. به بقیه ی حرفا توجهی نکردم و به درختا نگاه کردم؛نا گاه ضربانم بالا رفت.اوف من چم شده؟چم شده ؟
صداها قطع شد؛برگشتم ببینم چه خبره که جلوی دهنم گرفته شد و تنها قیافه ی تار محسنو دیدم...