در سایت های همسریابی مجاز باز شد
دوست داشتم از دست سایت های همسریابی رایگان و دیگر آدم های دور و اطرافم که همه آن ها تحت تاثیر جمع فاسد بقیه قرار گرفته اند خلاص شوم، اما من همیشه مواظب بودم که میان این جمع شبیه آن ها نشوم. در سایت های همسریابی مجاز باز شد وارد سایت های همسریابی خارجی شدم و یک گوشه ایستادم. یاد موبایلم افتادم که بی موقع زنگ زد و نگذاشت ادامه ی کنجکاوی ام را بکنم. سایت های همسریابی دوهمدم مشکی رنگم را از توی کیفم در آوردم و روشنش کردم. در سایت های همسریابی خارجی باز شد، این طبقه ای نبود که من می خواستم. سایت های همسریابی بین المللی از میان توده جمعیت عبور کرد و داخل سایت های همسریابی خارجی شد. ورود سایت های همسریابی در روسیه با زنگ زدن گوشی من یکی شد. گوشی را برداشتم. _الو؟ صدای یک پسر در گوشی پیچید: _سلام! سایت های همسریابی در روسیه نظرش به صحبتم جلب شد و با ابروهایی بالا رفته منتظر بود که بداند کی پشت خط است. _کسی پیشته؟ با صحبت های مرد پشت سایت های همسریابی دوهمدم یک لحظه فکر کردم دارم فیلم اکشن_جنایی بازی می کنم.
این موضوع را با سایت های همسریابی در روسیه در میان بگذارم
فقط توانستم بگویم: _آره...مرد سایت های همسریابی دوهمدم را قطع کرد. چقدر مرموز بود، اصلا او که بود؟ از واهمه این که دوباره بلایی سرم بیاید تنم لرزید. چندین بار برای تهدید سایت های همسریابی رایگان از من استفاده شده بود. شاید بهتر باشد که این موضوع را با سایت های همسریابی در روسیه در میان بگذارم سرم را تکان دادم: _نه، نه فکر خوبی نیست. سرم را بالا آوردن، دیدم سایت های همسریابی در روسیه دارد با تعجب نگاهم می کند. _با خودت حرف می زنی؟ با تعجب گفتم: _چی؟ _هیچی کی بود زنگ زد. به دیوار سایت های همسریابی مجاز تکیه دادم و به گفتن یک کلمه اکتفا کردم: _یه مزاحم. آراد سری به معنی باشه تکان داد. سکوت چند ثانیه ای برقرار شد، من سکوت را شکستم: _خب تو چه جوری یهو از این جا سر در اوردی؟ آراد یکی از ابروهایش را بالا برد: _باید جواب پس بدم؟
می خوای بری سایت های همسریابی موقت
از گوشه چشم نگاهش کردم و چینی به گوشه لبم دادم: _نه! بالاخره سایت های همسریابی مجاز به طبقه ای که می خواستم رسید و از هوای خفه سایت های همسریابی مجاز نجات پیدا کردم. بیرون رفتم، آراد هم همان طور که پشتم می آمد گفت: _تو کجا می ری؟ برگشتم طرف آراد و مانند خودش یک تای ابرویم را بالا بردم: _باید جواب پس بدم؟ آراد خندید: _کینه ای! سرم را بازگرداندم تا راهم را ادامه دهم آراد گفت: _یه دقیقه وایسا، من کتم رو در بیارم مقصدمون یکیه باهم بریم. سرم را به سمت سایت های همسریابی برگرداندم سایت های همسریابی کتش را در آورد و دستش گرفت. _مگه تو هم می خوای بری سایت های همسریابی موقت پروا؟ سایت های همسریابی دستی میان موهای قهوه ای اش کشید: _آره. _بعد از این که این همه بهش توهین کردی؟ سایت های همسریابی جلوتر از من راه افتاد. _می خوام معذرت خواهی کنم، حرفای درستی نزدم! _نه بابا! تو؟ _من مثل تو مغرور نیستم! _امتحان می کنیم! _تو چه جوری تو دو روز فکر می کنی من رو شناختی؟ شانه ام را بالا انداختم و جوابی ندادم، از دور سایت های همسریابی موقت پروا را دیدم که کرکر هایش را پایین کشیده بود. در زدم و داخل شدم. بوی دود سیگار همه جا را برداشته بود. نفسم تنگ شد و به سرفه افتادم. انگار نفسم بالا نمی آمد.
سایت های همسریابی بین المللی با تعجب بهم نگاه می کرد
سایت های همسریابی بین المللی با تعجب بهم نگاه می کرد. گلویم را گرفتم، هیچکس نمی دانست که من آسم دارم. از سایت های همسریابی موقت به سرعت دور شدم داخل سرویس بهداشتی رفتم. اسپری ام را از داخل کیفم در آوردم و در دهانم فشار دادم. بعد از اینکه نفسم بالا آمد، آبی به دست و صورتم زدم. در آیینه به خودم می نگرم، چشم های خاکستری سردم به رنگ خون در آمده بود، دود گلویم را گرفته بود. در سرویس بهداشتی زده شد: _آترا چی شد؟ خوبی؟ خودم را جمع جور کردم.دوباره موهایم را جمع کردم و بیرون رفتم. با صدای گرفته ای گفتم: _خوبم فقط زیادی به سیگار حساسم همین. سایت های همسریابی بین المللی مشکوکانه نگاهم کرد قبل از آن که بخواهد حرفی بزند گفتم: _خداحافظ بعدا می بینمت. همانطور که داشتم می رفتم سایت های همسریابی بین المللی با صدای نسبتا بلندی گفت: _راستی آترا! سرم را به سمتش برگرداندم.