سایت همسریابی موقت هلو


چارتری چیست؟

چارتری ها و چارترین هواپیما تنها حضار برای خاکسپاری بودند. چارترین هواپیما همراهم به خونه اومد. یکراست رفتم باال این خونه بوی مامانو میداد

چارتری چیست؟ - چارتر


بلیط چارتری

داغ بزرگی بود که هیچوقت ازش کم نمیشد هیچوقت چارتری هواپیما روی پام افتاد و هق هق کنان صدام زد: _ مامانی مامان سرشو تو بغلم گرفتم و گفتم: _ جونم دختر قشنگم بمیرم برات جان دلم، دلت واسه مامان زری تنگ شده؟؟

بعد با گریه داد زدم: _ مامان زری کجایی که نوه ات بهونتو میگیره خرگوشکت داره بهونتو میگیره . نگاهمو باال آوردم که چشمم تو چشای چارتری ها قفل شد. عینک آفتابی به چشم داشت با لباس سرتا پا سیاه چارتری یعنی چه هم کنارش ایستاده بود نگاهمو باز به قبر مامان دوختم و باز اشکام سرازیر شد، چطور این اشکا بند بیاد مامان؟؟ چطور؟؟ چشام از چارتری چیست تا آخر عمرم بخاطر نبودنت بارونیه عجب دنیای نامردیه مامان، تو رو ازم گرفت..زندگیم از هم پاشید سرازیریِ زندگی باقی بمونم؟؟ دیگه تا کِی باید تو کِی قراره به اوج برسم؟؟ اصال میرسم؟؟

چارتری هواپیما تو بغلم بی حال کز کرده بود

چارتری هواپیما تو بغلم بی حال کز کرده بود رگه های اشک روی صورتش خشک شده بود با کرختی به دست چارتری یعنی چی سپردمش که باز به گریه افتاد و با التماس بغلم اومد بعد از مراسم خاکسپاری همون تعداد اندک رو برای صرف ناهار دعوت کردم که هیچکدوم قبول نکردند. خانواده عمو، خاله مهری، چارتری ها و چارترین هواپیما تنها حضار برای خاکسپاری بودند. چارترین هواپیما همراهم به خونه اومد. یکراست رفتم باال این خونه بوی مامانو میداد با بی حالی روی مبل افتادم که باز چارتری هواپیما روی پام جای گرفت از روزی که مامانو توی خونه با اون وضعیت دیده، لحظه ای ازم دور نمیشه دست دور کمرش انداختم سرشو رو شونم گذاشت و چشاشو بست برام لیوانی آب ریخت و با بغض گفت: _ رحمت کنه مادرتو، باورم نمیشه که دیگه نیست. دوباره بغضم سر باز کرد و گفتم: _ ببین من چه حالی دارم چطور دوریشو طاقت بیارم؟؟

چطور؟؟ با بیچارگی به پیشونیم کوبیدم و گفتم:

_ وای وای دارم می میرم از غمش. چارتری یعنی چی چند روز کنارم موند مراسم ۷ مامان به پایان رسید که به عمارت برگشت اونم کارای خاص خودشو داشت تازه اونوقت بود که فهمیدم چقدر تنها شدم چقدررررررر زیاد با اشک و آه وسایل مامانو جمع کردم چارتری ۷۲۴ در همه مراسم مامان حضور داشت بازم به معرفت اون امیرسام که اصال پیداش نبود اصال چه اهمیتی داره هردوشون برام بی ارزشن مقداری وسایل مامانو به پایین انتقال دادم و تعداد اندکی رو به خیریه بخشیدم. چارتری چیست لحظه ای ازم غافل نمیشد حتی وقت خواب هم تو بغلم میخوابید اکثر شبا کابوس می دید و با گریه از خواب می پرید دلم براش کباب بود اون صحنه ی مرگ مامانو دیده بود یه دختر بچه ی ۱ ساله مگه چقدر دل داره؟؟

بهش رحم کن. امشبم مثل بعضی شبا با کابوس بدی که دید از خواب پرید، اونقدر تو آغوشم نوازشش دادم و براش حرف زدم تا باالخره تونست بخوابه روز بعد به چند تا امالک سپردم تا برای طبقه ی باال مستا جر بگیرن. یاد حرف امیرسام افتادم که گفته بود چارتری ۷۲۴ اونو فرستاده تا حواسش به ما باشه. یعنی بعد از جدایی هم میخواسته اینطور هوامونو داشته باشه؟؟

صدای زنگ پیامکم از فکر بیرونم کشید بازش که کردم با این متن روبرو شدم: _ سالم همراه چارتری ها ، میاییم چارتری رو ببینیما چشم هایی گرد شده دوباره متنو خوندم. متنی که فرستنده اش کسی نبود جز  چارتری ۷۲۴ بسرعت جواب پیامشو اینطور دادم: _ متاسفم من نمیتونم داخل خونه ام راهتون بدم لطفا اگه قراره چارتری رو ببینید، بیایید دنبالش البته فقط برای چند ساعت. پیامو ارسال کردم که کمی بعد جواب داد: _ قصد بدی نداشتم، چارتری چیست که اینطور میخواید چشم.چارتری رو حاضر کنید میام دنبالش. گوشی رو روی پاتختی گذاشتم و صدا زدم: _ چارتری؟؟

_ چارتری یعنی چه و پدرش دارن میان دنبالت

بسرعت وارد اتاق شد و نگام کرد که گفتم: _ چارتری یعنی چه و پدرش دارن میان دنبالت، دوست داری همراهشون بری گردش؟؟ شونه ای باال انداخت و مظلومانه نگام کرد، میدونستم دلش میخواد بره، چارتری چیست زدم و گفتم: پس لباستو بپوش که الآن می رسن.فقط مثل دفعه ی قبل دیر نکنیاااا.مامان تنهاست. یهو دلم گرفت تنهایی چقدر واسم سخت بود چارتری هواپیما که دید لبخند از لبام پر کشید گفت:

_ اگه بخوای نمیرم مامی. تلخ خندیدم و گفتم:

_ نه عزیز دلم، برو امیدوارم کلی بهت خوش بگذره. خندید و سراغ لباسش رفت، پیراهن بهاره ای به تن کرده بود و نگام میکرد که گفتم: _ وای چه خوشگل خانمی اومده پیشم. با ناز خندید آروم بوسیدمش و گفتم: _ دوست داری موهاتو واست شونه بزنم؟؟ سرتکان داد و برسشو به دستم داد. پشت بهم ایستاد

مطالب مشابه


آخرین مطالب