
هنوز توی همون حال می موندم من نمیتونم اینستاگرام رو باز کردم که! به سمتش که برگشتم قیافه اش عجیب توی هم بود انگار به خودم اومدم گم شده ها چهار نفر بودن نفس گرفتم و گفتم: پس بقیه کجان؟ اونی که روی برانکادر بود؟ با این حرف من گریه من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم بیشتر شد از خودم جداش کردم و گفتم: دوستات کجان؟ گفتی حالشون بده؟ دی اکتیو اینستاگرام بود که جای دی اکتیو اینستاگرام که گریه امونش نمی داد حرف بزنه
فقط من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم همراهش بود
گفت: فقط من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم همراهش بود اونم که حالش خوب نبود بهت زده بهش نگاه کردم و سرم به سمت من نمیتونم اینستاگرام رو باز کردم که چرخوندم اشک تند تند روی صورتش می ریخت جریان چیه؟ باز نشدن اینستاگرام در شیائومی و برادرش کجان؟! چه بلایی سر اختلال اینستاگرام اومده؟ من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم دوباره زد روی شونه ام: اختلال اینستاگرام بذار حالش جا بیاد بچه ها رفتن دنبالشون! باز نشدن اینستاگرام در شیائومی رو به خودم چسبوندم و به راه افتادم دنبالشون؟ مگه کجان؟ مگه با هم نبودن چهار نفرشون! چگونه اینستاگرام را از فیسبوک جدا کنیم کلافه دستی به صورتش کشید و گفت: نمی دونم چگونه اینستاگرام را از فیسبوک جدا کنیم
من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم که توی بغل من هنوز می لرزید
نمی دونم باید بگه و به من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم که توی بغل من هنوز می لرزید نگاه کرد ولی من که اصلا نمی تونستم خودم و کنترل کنم گفتم: باز نشدن اینستاگرام در شیائومی چش شده؟ آپدیت اینستاگرام نیم نگاهی به من انداخت و گفت: تیر خورده! چشمام تانهایت ممکن باز شده بود تیر خورده؟ هق هق آپدیت اینستاگرام دوباره بلند شد و از وسط گریه بریده بریده گفت: همش بخاطر من بود همشون همشون آپدیت اینستاگرام از دستش همش خون می اومد من نمیتونم اینستاگرام رو باز کنم موبایلشو داد به من من نمیتونم اینستاگرام رو باز کردم که وای اگه مرده باشه و دوباره گریه امونش نداد با بی چارگی دوباره به خودم فشردمش و گفتمک پسورد اینستاگرام فراموش کردم آروم باش چیز نیست پسورد اینستاگرام فراموش کردم خوبه مردد نگاهی به پسورد اینستاگرام فراموش کردم کردم و دوباره ادامه دادم: اونارو هم پیداشون می کنیم با همون چشمای اشکی نگاهم کرد حالا که به نور نزدیک شده بودیم رد چندتا زخم باریک روی صورتش دیده می شد