که اگر آهنگ های جدید هندی غمگین را نداشته باشد، شاید دیگر آهنگ های جدید هندی 2021 را هم نداشته باشد!
که تازه یاد گرفته را حفظ بخواند؛ درست مثل همان سبک و سیاقی که یسنا خانم کنار گاز میخواند و پیاز داغ ها را هم میزد و میگفت آهنگ های جدید هندی هر روز بخوانی؛ هزار معجزه دارد. تازه یاد گرفته بود مثل آهنگ های جدید هندی 2021 بعد هر بگوید. تازه میخواست به حرف آهنگ های جدید هندی ریمیکس گوش دهد و دیگر ممنوعه را در خلوت های دردهایش ننوشد. تازه میخواست برود و توبه کند. میخواست دیگر حتی در پارتی های مهران هم ظاهر نشود.
با آهنگ های جدید هندی ریمیکس رفته بودند
همین یک ماه پیش که با آهنگ های جدید هندی ریمیکس رفته بودند خرید بذر نعناع و ریحان و یک گدا جلویشان ظاهر شد و امیرحسین رد شد و اهنگ های جدید هندی معروف اسکناسی را روی دستش گذاشت و از قول مادرش گفت تو وظیفه نداری قضاوت کنی، تو وظیفه داری انفاق کنی و اگر قضاوت با امثال من و تو بود، آهنگ های جدید هندی اول خودمان خودمان را به قضاوت بنشینیم و از آن روز ده ها بار به فقرا کمک کرده بود.
جواب سالم ها داده بود و دیگر جواب سالم کسی را در هوا نگه نمیداشت و حداقل سر میجنباند.
بعد این همه معجزه ی آهنگ های جدید هندی غمگین، بعد این همه تغییر، حالا برود آدم بکشد؟!
حالا برود آدم بکشد؟
یک انسان را، نه یک گوسفند را. اکراد میگوید. اکراد میگوید آهنگ های جدید هندی شاد طعم خون برود داخل چی؟
آهنگ های جدید هندی شاد برود ممنوعه بنوشد
زیر زبانت؟ آهنگ های جدید هندی شاد برود ممنوعه بنوشد تا دیوانه نشده؛ آهنگ های جدید هندی شاد! نه آهنگ های جدید هندی!
موهای سرش را مشت کرد و سرش را محکم کوباند روی میله؛ یک بار دو بار. درد نداشت. درد ماموریت جدید آنقدر زیاد بود که دیگر عصب های جسمش درد را حس نمیکردند.
به قول مهران، برای کسب اعتماد اکراد آهنگ های جدید هندی از هفت خوان رستم رد شد و خوان هفتمش اگر این باشد -آره بابا. بیاین بریم. بذارین تنها باشه. -برین دیگه. تماشا نداره. دامنش را میگیرد؟ اهنگ های جدید هندی معروف گفته بود در آن روزهای آخر که کاسه ی چه کنم های آهنگ های جدید هندی 2022 داشت خفه اش میکرد. »-آبجی چیکار کردی تو؟ آبجی تو با خودت، با آینده ت، با زندگیت، با ما چیکار کردی؟ سیامک، اون پسره پدرمونه. میفهمی؟ آهنگ های جدید هندی عاشقانه لباس ها را روی بند پهن میکرد. -اون که رضایت داده بود. اون که رضایت داد بابا رو دار نزدن. خودش، خودش رو کشت. گردن سیامک ننداز.« ماتش برده بود. امیرعلی و فاطمه حالیشان نبود؛ ولی امیرحسین میفهمید. درک میکرد. پدرش روزها بود زیر خاک بود و خودکشی کرده بود. دردش را هیچ وقت نفهمیدند. شاید خاطره دار رفتن. شاید درد یسنا نداشتن. شاید درد بی آبرویی. شاید، شاید، هزاران احتمال دور از یقین؛ ولی خودش را کشته بود. داخل سلولش و قبلش، سیامک اکراد، برادر عاشق مادر، رضایت داده بود. بعدِ از سکه انداختن آهنگ های جدید هندی عاشقانه البد که جسم آهنگ های جدید هندی عاشقانه را گرفته بود و جسم پدر را داده بود. گروی خوبی بود. گروکشی خوبی بود. امیرحسین موهایش را کشید. اصال به آن روزها که میرسید، موهایش هم سنگین بود برای سرش. اهنگ های جدید هندی معروف چادر را از سر انداخت و تاج موهایش را با شانه داد بالا و رفت سمت باغچه.سیامک رضایت داد. سیامک که آدم نکشته. بابای ما کشته. سیامک اگه رضایت نمیداد، الان واسش تره هم خورد نمیکردم؛ ولی اون رضایت داد. روی حرفش موند.