کارا چطور پیش میره؟ پدر لبخند زیبایی مهمان لبانش کرده و پاسخ داد: سالمتی... همه چیز عالیه. راستش فکر نمیکردم اینقدر سریع تو این کار پیشرفت کنم! خیلی خوبه که میتونم راحت تجارت کنم و پول در بیارم... صیغه همسر یابی لبانش را آرام بر روی صیغه همسر یابی فشرد و بخشی از موهایش را از جلوی پیشانی و چشمانش کنار زد. انگشتان دستهایش را در صیغه همسر یابی قفل کرده و با لحن نامطمئنی گفت: مراقب هستی که مشکلی پیش نیاد نه؟ مثلا...
کانال همسریابی موقت دست چپش را بر روی دستان سرد همسریابی هلو با عکس قرار داد
بخوان از اسم و یا کارت بازرگانیت سو استفاده کنن یا بخوان ازت کلاه... کانال همسریابی موقت دست چپش را بر روی دستان سرد همسریابی هلو با عکس قرار داد و با اطمینان خاطر گفت: نگران نباش، حواسم به همه چیز هست. نمیذارم مشکلی پیش بیاد. اما به نظر نمیرسید که خیال همسریابی صیغه موقت تهران آسوده شده باشد. اما کاش... کاش اینقدر زود سراغ تجارت خارجی نمیرفتی، از همین تجارت داخلی هم پول خوبی در میاومد.
همسریابی هلو با عکس آهی کشید
همسریابی هلو با عکس آهی کشید و دستش را از روی دستان همسریابی صیغه موقت تهران برداشت. سپس همان طور که به جلو خم میشد تا لیوان چایش را بردارد، گفت: زندگیای رو برای تو و بچههام بسازم که الیقشین، این چیزایی که الان داریم خیلی کمن. منم خاتون، تو دوست نداری ما پیشرفت کنیم؟ دوست نداری پول داشته باشم؟
کانال همسریابی موقت میخوام
کانال همسریابی موقت میخوام نمیتونستم فقط با تجارت داخلی پول کافی رو در بیارم. بی اراده ابروان مشکی درهم شد و لبانم را با زبان تر کردم، سپس دستی بر روی پیشانی ام کشیده و نگاهی نامطمئن به چهره ی پدرم انداختم. چه میگفت؟ از چه چیزی حرف میزد؟ مگر زندگی زیبایمان با عشق و صفا در کنار صیغه همسر یابی در یک خانهی نقلی و کوچک با امکاناتی متوسط، ناکافی و نامناسب بود؟!
همسریابی صیغه موقت تهران با حالت عجیبی به چشمان همسریابی هلو با عکس خیره شد و گفت: چیزایی که داریم کمن؟ از چی حرف میزنی؟! ما چی باید داشته باشیم که نداریم؟ خونه ماشین لباس و امکاناتمون رو در حد نیازمون داریم، دیگه چی لازمه؟