رامین: هستی بشین توضیح بدیم رفتم کنار بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی رو مبالی چرم مشکی دونفره نشستم عمو حامد: بلیط هواپیما تهران مشهد فلای تودی میری خونه لباسات و برمیداری میری از اینجا میشنوم رامین: هستی بلیط هواپیما تهران مشهد فلای تودی نمیشه بعدا خودمون برات میگیم چرا حامد: بیا بفرستیمت مشهد پیش فریبا خانومآخه کجا برم به بابا چی بگم بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی: حالت خوبه حامد عمه که تبریزه عمو حامد:
بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی میری خونتون
همین بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی میری خونتون لباساتو جمع میکنی یکماه از اینجا میری -2هفته بعد دانشگاه شروع میشه کجا برم فرار کنم؟
بابا سکته نمی کنه ماماحامد: خودم بهشون توضیح میدم بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی:
بليط هواپيما فلاي تو دي قراره بیاد بلیط هواپیما مشهد فلای تودی شما بمن بگین چیشده؟
یه طوری از سرجام بلند شدم که صدای ترق توروق استخونامو شنیدم حامد: نمیتونیمرتیکه غلط کرده مگه زوریه؟
جواب رد میدم رامین: باید بری هستی بليط هواپيما فلاي تو دي خطرناکه نباید باهاش در بیفتی چرا نتونم با زور میخوان سر سفره عقد بنشونن منون میتونن عموحامد:
مشکل ما اینه کسی حرف مارو باور نمیکنه پس عمه چی تو شرکتش کار میکنه عمو حامد: هستی با هر سوال کردن وقت تلف میکنی تا شب چیزی نمونده برین فقط برین مگه بليط هواپيما فلاي تو دي چیکارست بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی:
باخودم میبرمت کیش آخه کجا رامین: خوب فکریه به بابا بگو واسه درسش الزمه و از این فرصتا کم پیش میاد و واسه پایان نامه الزم داره بلیط هواپیما ارزان فلای تودی:
باشه منتظر چی هستین بلند شین بریم هممون سوار ماشین عمو حامد شدیم و رفتیم هم کنجکاو بودم هم نگران از وقتی هم گفتن بلیط هواپیما فلای تو دی خطرناکه بدجور دلشوره پیدا کردم.
خوب شد اومدی هستی میخواستم زنگ بزنم اما خاموش بود فک کنم رنگم پرید البته رنگ هممون عمو:
شما باهم بودین چرا هیچکدومتون جواب نمیدین با تته پته فتم - اینجا چه خبره آقاجون: دخترم آقای بزرگ قراره فردا همراه امیرجان و بهزاد جان برن ترکیه برای همین هم برای بلیط هواپیما مشهد فلای تودی اومدن هم بله برون هر چهارتاییمون باهم گفتیم -چی بابا:
اقا جون و خان بلیط هواپیما مشهد اردبیل فلای تودی
ما حرفامونو زدیم البته اقا جون و خان بلیط هواپیما مشهد اردبیل فلای تودی صالح دیدن مونده حرفای تو دخترم بلیط هواپیما فلای تو دی آقا هم چند دقیقه بعد میرسه تا محرمیت بینتون بخونه و تا دوماه خریداتونو بکنین و عروسی بگیریم -
وقتی قرار گذاشتین جای حرف زدن هم مگه مونده میفهمین چی میگین مگه عصر قجره سرخود میبرین و میدوزین من ادم نیستم بابا: زشته هستی خودت میدونی خان و آقاجون بهترین کسارو انتخاب میکنن عمو حامد: هستی خودش باید تصمیم بگیره بلیط هواپیما فلای تو دی بزرگ: نکنه دخترم تومخالفی عمه فریماه: هستی احترام بزرگترتو نگه دار بهتر از بليط هواپيما فلاي تو دي برای تو نیست بله مخالفم من اصال از این آقاخوشم نمیاد عمه فریماه: بچه ای نمیفهمی هستی
آقاجون و خان بلیط هواپیما مشهد اردبیل فلای تودی صالحتو میخوان اونوقت شما به تنهایی تصمیم گرفتین به خودم مربوطه طوری رفتار میکنین انگار جاتونو تنگ کرعموحامد: فریماه به تو ربط نداره نمی خواد زور که نیست رامین: تاهستی نخواد کسی نمیتونه زور بگه امیر: خودش بزرگترداره به شما ربطی نداره بلیط هواپیما ارزان فلای تودی: امیر تو یکی خفه امیر: احترامتو نگه دار عموحامد: میبندی اون گاله رو یا خودم ببندم امیر هجوم اورد سمت عموحامد امیر: هیچ غلطی نمی تونی بکنی عموحامد: نشونت میدم باهم درگیر شدن که اقاجون گفت هردوتون ساکت شورشو درآوردین هستی بزرگتر داره وکیل وصی نمیخواد بلیط هواپیما ارزان فلای تودی: بزرگتراهم ممکنه اشتباه کنن عمو: بس کن منم گریه میکردم و باصدای بلند گفتم مامان:
لباستو عوض کن بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی
هستی برو لباستو عوض کن بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی بلیط هواپیما فلای تو دی اقا میادبس کنین من نمیخوامش ولم کنین رامین: مامان ما میگیم نره تو میگی به دوش نمیخوادش چرا دست از سرش برنمیدارین عمه فریبا: تو دخالت نکن رامین رامین: مامان چی میگی دخالت نکنیم دستی دستی بدبختش کنی