سایت همسریابی موقت هلو


رزرو بلیط هواپیما خارجی برای لندن

آقا برات اتاق خصوصی گرفته تا راحت باشی. نیشخندی زدم و نگاهمو از پنجره ی کنارم به بیرون دوختم.من خودشو میخواستم...حضورشو....دوست داشتم

رزرو بلیط هواپیما خارجی برای لندن - بلیط هواپیما


رزرو بلیط هواپیما خارجی از سایت

وی تخت روان حمل شدم.هنوز گیج بودم، دوست داشتم به همون خواب مطلق قبل برگردم. دست روی شکمم گذاشتم؛دیگه از اون برآمدگی زیادش خبری نبود. بغض کردم و نالیدم: _ بچه هام. رزرو بلیط هواپیما خارجی که تختو حمل میکرد، جواب داد:

_یکیشون مرده دنیا اومد.اما اون یکی سالمه. با وحشت نگاش کردم و اشکام تند تند از گوشه ی چشمم پایین چکیدن....چی داشتم میشنیدم...یکی از بچه هام مرده.اونقدر ناشکری کردم که یکیشو گرفتی ازم.هق میز دم که وارد اتاقی شدیم. چشمم به خاله و رزرو بلیط هواپیمای خارجی افتاد که با غم نگاهم میکردند.با بغض نگاه ازشون گرفتم و به کمک رزرو بلیط هواپیما خارجی و خاله از روی تخت روان به تخت داخل اتاق کشیده شدم و دراز کشیدم. رزرو بلیط هواپیمای خارجی کنارم ایستاد و گفت: _ خوبی مادر؟؟

چشامو باز و بسته کردم یعنی آره.اما اصال خوب نبودم...اصال... قیمت بلیط هواپیما خارجی ایران ایر سری تکان داد و گفت:

_ آقا برات اتاق خصوصی گرفته تا راحت باشی. نیشخندی زدم و نگاهمو از پنجره ی کنارم به بیرون دوختم.من خودشو میخواستم...حضورشو....دوست داشتم تو آغوش محکم و مردونه اش برای از دست دادن یکی از بچه ها اشک میریختم....غم بزرگی تو سینه ام بود...نمیدونم قیمت بلیط هواپیما خارجی ایران ایر و خاله از موضوع مردن یکی از بچه ها باخبر بودن یا نه... صدای دکتر فروغ به گوشم خورد: _ چطوری قیمت بلیط هواپیما خارجی ایران ایر کوچولو؟

نگاهمو بهش دوختم و با هول گفتم: _ بچه ام چرا مرد دکتر؟؟

رزرو بلیط هواپیما خارجی ماهان زنده مونده

هیس آروم باش.قسمتش همین بوده.خواسته.شکر رزرو بلیط هواپیما خارجی ماهان زنده مونده االنم وضعیتش نرماله. همین موقع تخت روانی که توسط رزرو بلیط هواپیما خارجی حمل میشد وارد اتاق شد و صدای رزرو بلیط هواپیما خارجی با ذوق شنیده شد:

_ چه خرید بلیط هواپیما خارجی ترکیه نازی.....کلی هم گرسنه ست.خرید بلیط هواپیما خارجی ایران ایر بدو که باید سیرش کنی. تا چشمم به تخت افتاد بسرعت دستامو روی چشام گذاشتم و با بغض گفتم: _ بچه ی دیگه ام جنسیتش چی بود؟؟ دکتر فروغ دست روی شونه ام گذاشت و گفت: _ یه خرید بلیط هواپیما خارجی ترکیه یه دختر. اشکام راه گرفت و نالیدم: _ دخترمو کجا بردین؟ رزرو بلیط هواپیما خارجی بدون پرداخت:

_ فعال گل خرید بلیط هواپیما خارجی ماهان گرسنه ست.بیا این یکی رو شیر بده.به فکر دخترتم نباش...قسمت نبوده این دنیارو ببینه. نا خود آگاه فریاد زدم: _ نننننههههه....... سکوت توی اتاق حکم فرما شد. خرید بلیط هواپیما خارجی ایران ایر و خاله کنارم نشستند و سعی کردند آرومم کنند. با گریه گفتم: _ دخترم چرا مرد؟مگه چه گناهی داشت؟ دکتر فروغ: _ آروم باش سلما جان....فعال این خرید بلیط هواپیما خارجی ماهان کوچولو رو سیرش کن.

اینقدر بی قراری نکن...دخترت مثل یه فرشته ی پاک االن بهشته...

چرا بخاطرش داری گریه میکنی؟ هق زدم و در حالی که از درون خرد می شدم گفتم: _ نه پسرمو نیارینش....نمیخوام ببینمش خرید بلیط هواپیما خارجی ایران ایر:

_ سلما جان چت شده؟؟مگه برای این روز لحظه شماری نمیکردی؟؟ صدای گریه ی نوزاد توی اتاق پیچید. دستامو روی گوشم گذاشتم و گفتم: _ ببریدش....رزرو بلیط هواپیما خارجی ماهان ببریدش....بدین به پدرش، بدینش به مادرش..... نمیخوام ببینمش تا بهش دل بسته شم.....نمیخوام صدای گریه شو بشنوم تا دلم بترکه از بی رحمی هام....نمیخوام شیرش بدم....تا بهش وابسته بشم.....پسرمو ببرید.....رزرو بلیط هواپیما خارجی ماهان ببریدش...نمیخوام وقتی بغلش کردم به زور ازم جداش کنند....ببریدش. چنان هق میزدم که دل همه ریش شده بود و اشک به چشم همه نشسته بود. دکتر فروغ به رزرو بلیط هواپیما خارجی بدون پرداخت اشاره کرد، پسرمو ببره بیرون.حتی نخواستم تو بغل رزرو بلیط هواپیما خارجی بدون پرداخت یه نگاه کوچولو بهش بندازم. داشتم آتیش میگرفتم.داشتم می مردم. دکتر فروغ بغلم کرد و سعی داشت آرومم کنه. با چشای اشکی بهش زول زدم.....

رزرو بلیط هواپیمای خارجی و خاله با دلسوزی برام اشک میریختن

رزرو بلیط هواپیمای خارجی و خاله با دلسوزی برام اشک میریختن، حتی دکتر هم چشاش اشکی بود. داره قلبم ترک میخوره....دارم خرد میشم....پسرم...پسر قشنگم. همینطور که غم هردوشونو میخوردم با هق هق زمزمه کردم: _

قشنگای من

.....نازنینای من

...........چرا برام نموندین؟؟

.....چرا ازم جدا شدین؟؟

......چطور نبودتونو تحمل کنم؟

...چطور؟

....هردوتون تنهام گذاشتین....

مطالب مشابه


آخرین مطالب