فقط یه تیکه رو کج ریختم رو صورتم خط چشم خوشگلی کشیدم و مژه هام و ریمل بارون کردمو از رژ قرمز خوش رنگم هم مالیدم رو لبم شلوار جین یخیم و پام کردم مانتوی مشکیم که طرح های طلایی روش داشت و بلندیش تا بالاتر از زانو بود رو پوشیدم شال مشکیم و هم سرم کردم و کیف مشکیم که زیپش با نوار های دورش طلایی بود رو برداشتم و از اتاق زدم بیرون کسی تو هال نبودو صدای الکا از اشپزخونه میومدرفتم تو اشپزخونه و صورت الکارو بوسه بارون کردم و از مامان بابا خدافظی کردم و رفتم تا کفشام و بپوشم کفشای مشکی که دور تا دورش نوار طلایی داشت رو پوشیدم و تو اینه ی قدی راهرو خودمو نگاه کردم اوووممم عالی شده بودمم
سایت همسریابی بهترین همسر انلاین خندید
تا از در رفتم بیرون ماشین سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین هم جلوی در ترمز کرد سوار شدم و سلام دادم سایت همسریابی بهترین همسر انلاین: سلام گل دختر سایت همسریابی بهترین همسر جدید: سلام ابجی خودممم خوبین خل و چلا؟! چه عجب یاد من افتادین؟! سایت همسریابی بهترین همسر انلاین خندید و گفت ما که همیشه به یادتیم بزی خندشو تو اینه دیدم و دلم ضعف رفت رفتم جلو و گونشو محکم بوسیدم سایت همسریابی بهترین همسر جدید هم خندش گرفت و گفت تموم کردی خانوممو منم خم شدم و گونه ی سایت همسریابی بهترین همسر جدید محکم بوسیدم و گفتم دوتاتونم یه اندازه خوردم نترکین بابا دوباره همه خندیدیم . سایت همسریابی بهترین همسر توران 81؟! جونم؟! کدوم رستوران میریم؟!! خندید و گفت نگران نباش به شکمت بد نمی گذره چشامو چپ کردمو دست بردم تا بازوی سفتشو نیشگون بگیرم سایت همسریابی بهترین همسر انلاین هم خندید و گفت هی دخترهههه چته؟! شوورم و چیکار داری؟!
سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 هم گفت ولش کن خانومم بذار اگه تونست نیشگون بگیره واقعا نمی شد یه کوچولو از گوشتش و بین انگشتام بپیچونم نامردی نکردم و به جای بازوی سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 ناغافل بازوی سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین رو بین انگشتم پیچوندم که باعث شد داد سايت همسريابي بهترين همسر دربیاد و سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید و منم خندیدیم . یکم بعد سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید جلوی شیک ترین رستورانی که تا اون موقع رفته بودم ترمز کرد البته چند بار دیگه با خود سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید اینجا اومده بودیم ذوق زده پریدیم پایین.
رفتیم سمت یه میز تو گوشه ی رستوران و سايت همسريابي بهترين همسر و سایت همسریابی بهترین همسر دنیا نشستن و من رفتم تا دستامو بشورموقتی که برگشتم از دیدن اراد کنار اون دوتا داشتم شاخ درمیوردم تعجب کرده بودم اما سریع خودمو جمع و جور کردمو رفتم پیششون با لحنی که سعی می کردم عادی باشه سلام دادم بههه سلام اراد خان بل لبخند گفت سلام مونیکا خانوم طلا چطوره؟!
منو سايت همسريابي بهترين همسر و سایت همسریابی بهترین همسر دنیا با تعجب نگاش می کردیم
مرسی منم خوبم تورو که خودمم می بینم خوبی طلا رو نمی بینم ینی هرکی رو دیدی ینی خوبه؟! انگشتم و متفکرانه رو شقیقه هام کشیدمو صورتمو جمع کردمو گفتم خو مگه میشه ادم مریض باشه و حالش بد باشه بیاد بیرون شام بخوره؟؟ یه چند ثانیه زل زد به صورتم بعد عین دیونه ها سرشو پرت کرد عقب و پقی زد زیر خنده منو سايت همسريابي بهترين همسر و سایت همسریابی بهترین همسر دنیا با تعجب نگاش می کردیم همچین بلند و مردونه می خندید که بقیه هم برگشته بودن و نگاش می کردن . یواش یواش لبای سایت همسریابی بهترین همسر دنیا هم کش اومد و اروم اروم اونم خندش اوج گرفت بعد هم سايت همسريابي بهترين همسر شروع کرد به خنده از دیدن چال لپ اون دوتا دلم غش رفت منم مثل اونا زدم زیرخنده به فاصله ی چند لحظه کل رستوران شلیک شدیم رو هوا از خنده .
می خندیدیم به چیزی که حتی نمی دونستیم چیه اراد بیچاره روده بر شده بود و انقد که خندیده بود صورتش عین بادمجون کبود شده بود تو همون حال دست برد و برای خودش یه لیوان اب ریخت و لاجرعه سرکشید تا خندش بند بیاد خنده ی ما هم یواش یواش کم رنگ تر می شد و خنده ها ماسید حامد با لبخند یکی زد پس کله ی اراد و گفت چته رواانی؟!!! به چی می خندیدی حالااا؟!! ؟ اراد هم اخم کرد و گفت فضول و بردن جهنم. . دوباره خندیدیم چه شب خوبی بود غذامونو سفارش دادیم و بعد چند دقیقه غدامون و اوردن و بی صدا مشغول شدیم. . یکم که گذشت اراد گفت مونیکا؟! با دهن پر چیزی گفتم شبیه هوم؟! دوست پسر داری؟! انتظار هر چیزی داشتم جز این به خاطر همین هم غذا تو گلوم جست و به سرفه افتادم.
هیچ کدوم از کارایی که سایت همسریابی بهترین همسر و حامد می کنن کارساز نیست
هی سایت همسریابی بهترین همسر پشتم ضربه می زد و حامد اب می ریخت تو گلوم اما انگار راه گلوم واقعا بسته شده بود. . نگام به اراد بود که عین قورباغه با چشمای از حدقه بیرون زده نگام می کرد. . وقتی که دید هیچ کدوم از کارایی که سایت همسریابی بهترین همسر و حامد می کنن کارساز نیست با یه ضربه چنان کمرم رو نشونه گرفت که گفتم دل و رودم بیرون جست. . اما راه نفسم ازاد شد. . با اخم رفت نشست سر جاش منم نفسی از سر اسودگی کشیدم. بی حرف دوباره مشغول غذا خوردن شدیم. . غذامون که تموم شد حامد رفت تا صورت حساب و پرداخت کنه و سایت همسریابی بهترین همسر رفت دستشویی موندیم منو اراد. . شرمزده و سرافکنده گفت ببخشید نمی خواستم اونطور بشه. .
پوزخند زدم و گفتم اشکال نداره. . راستش انتظار نداشتم عذرخواهی کنهولی کرد و منو به تعجب وادار کرد. . با اومدن سایت همسریابی بهترین همسر و حامد راه افتادیم سمت ماشینا بچه ها گفتم حالا زوده برگردیم خونه بریم یه دور بزنیم بعد بریم منم قبول کردم. بریم بام؟! ؟! سایت همسریابی بهترین همسر انلاین زودتر از بقیه گفت اررره.بریم حامد؟! حامد هم من و نگا کرد تا نظر من و بدونه اره بریم حامدخیلی وقته نرفتم. . حامد هم شونه بالا انداخت و گفت باشه بریم. اراد عین بچه ها کف دستاش و کوبید به هم و گفت ایول!! خندم گرفت اما به لبخند زدن افاقه کردم راه افتادیم سمت ماشین حامد و اراد هم رفت سمت ازرای مشکیش که چند متر دور تر از ما پارک شده بودماشینش و انگار عوض کرده بود. . وقتی رسیدیم به ماشین صداش و از پشت شنیدیم که گفت حاااامد؟! حامد برگشت و نگاش کرد میشه مونیکا با من بیاد؟! برای چی؟! همین طوری. . سایت همسریابی بهترین همسر بزرگ ترین هم به من نگاه کرد که سر تکون دادم و رفتم به سمت اراد. . برام مهم نبود با کدوم برم فقط می خواستم برم بام. . سوار شدیم و راه افتاد با سرعت فوق العاده می روند. .
سایت همسریابی بهترین همسر انلاین زودتر از بقیه گفت اررره
یکم که گذشت اراد دست برد و پخش رو روشن کرد و بعد عقب جلو کردن اهنگ ها یکی رو بالاخره انتخاب کرد. . صدای خواننده تو گوشم پیچید. . ببین چقد تغییر کردم با وقتی که عاشق نبودم. . بعد از تو یک ثانیه حتی اون ادم سابق نبودم. . ربطی به تیپ و مد نداشتم رویات دنیامو عوض کرد. . افسردگی جاشو به تب داد.