
نگران، نشست لبه تخت. این کابوس هات داره نگرانم میکنه. می خوای بریم من صیغه میشم روانپزشک؟ یا چیزی؟ من صیغه روزانه شهرکرد خوبه مامان. راست میگم. صیغه روزانه شهرکرده جاهایی هم که میگین کانال تلگرام صیغه شهرکرد. یکم تو چشمهام نگاه کرد و گفت: خیلی خب، پاشو صبحت رو بخون قضا نشه. چشم. رو خوندم بعدش رفتم صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم گوشیم. شروع کردم به ولگردی تو مجازی. توی همون وضع خوابم برد. با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم. خب که امروز باشگاه ندارم.
کانال تلگرام صیغه شهرکرد تا چند وقت دیگه میشدم
مامان و بابا طبق معمول نبودن. منم لباسام رو پوشیدم و زدم از خونه بیرون. خواستم یکم تنهایی برای خودم بگردم. به کانال تلگرام صیغه شهرکرد تا چند وقت دیگه میشدم یه خانوم خونه و نمیتونستم اینقدر راحت برم َدَدر. یه دربست گرفتم تا پل طبیعت. خواستم روحیه م صیغه روزانه شهرکرد عوض شه. به هیچی فکر نکنم و فقط مردم رو نگاه کردم. به شهر نگاه کنم و زندگی عادی مردم. گرچه این روزها، برق خاصی از ترس تو چشمهای همه دیده میشد. همه می ترسیدن که یه وقت دودی نخورتشون. این روزها تقریبا کمتر کسی بود که نشده باشه.
با توجه به وضعیت اقتصادی، مهاجرت به کشور های دیگه هم به صرفه نبود. کسایی که توی ایران مونده بودن، چاره ای جز موندن نداشتن. هرکی پولدار بود، عزم رفتن میکرد. و جالب بود که کمتر مایه داری پیدا میشد که بتونه به صیغه روزانه شهرکرده از ایران بره. دودها شده تعقیبش میکردن تا ناکام بذارنش. با این وجود، مردم هنوز امید داشتن. همه به سپاه اعتماد داشتن. از وقتی بیشتر وارد عمل شده بود، امنیت دوباره به تهران برگشته بود.
دودها نسبت به اون چیزی که صیغه روزانه شهرکرد بودن خیلی فرق کرده بودن. و من میدونستم همه اینا به خاطر اینه که آراد قدرت بیشتری گرفته. دودمان خاکستری شده بود یه چیزی شبیه رابین هود. صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم به جای اینکه ثروت رو از پولدارها بگیره، آبروشون رو میگرفت. شده خود طرف رو نمی کشت، یکی از افرادش رو میکشت و همه مدارکش رو علیه اون فرد رو میکرد. توی این هفته اخیر اینقدر اخبار عجیب غریب شنیدم که کمکم داشتم شک میکردم نکنه رئیس مرده. شاید هم روزهای آخرشه. به صیغه روزانه شهرکرده هیچکس نمیتونه بفهمه دودها واقعا هدفشون چیه. خیلیها شاید فکر کنن که دودها نسبت به حکومت فعلی من صیغه میشم بیشتری دارن، ولی این یه دیدگاه سطحیه.
کسی که قبال صیغه روزانه شهرکرده از دودمان خاکستری بوده
توی فضای مجازی چیزهای زیادی خوندم. ولی به عنوان کسی که قبال صیغه روزانه شهرکرده از دودمان خاکستری بوده، این رو میدونم که اهداف دودمان، به نفع مردم نیست. فقط انتقامها و کینه های قدیمی خودشونه. در واقع، دودها میخوان که همه دود بشن. تمام تهران و تمام ایران تبدیل بشه به یک موجود خاکستری رنگ. موجودی که شروع میکنه به خوردن جهان! اون موقع چه تصوری از شیعه ها برای مردم دنیا باقی میمونه؟
همین الانش هم به اندازه کافی بهونه برای وحشی جلوه دادن ما دارن! حس میکنم هیچ کدوم از اینها اتفاقی نیست. حتی به وجود اومدن دودها هم یک نقشه قبلی میخواست. سرم رو دو دستی گرفتم و گفتم: بسه! بسه صیغه روزانه شهرکرد دیگه بهش فکر نکن! به شهر نگاه کردم. با بغض زمزمه کردم: صیغه روزانه شهرکرده قرن خورشیدی، چقدر بد برات شروع شد وطنم! سرم رو به سمت آسمون گرفتم و توی دلم گفتم: اگه مجازات کانال تلگرام صیغه شهرکرد این باشه که همه چیز رو درست کنم، با همه ی وجود این کار رو میکنم! من هنوز یه دودم. ولی با اونها خیلی فرق دارم! شاید خیلی زجر بکشم، درد دارم. درواقع دردش دیوونه کننده است! ولی نمیدونم چیه که هنوز زنده من صیغه میشم داشته. بقیه دودها حداکثر تا سه ماه بدون گوشت انسان صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم میارن. تازه اگه بیارن! تا اون موقع دیگه یک دیوونه به تمام معنا میشن.