سایت همسریابی هلو


آیا دو همدل سایته همسریابی است؟

دوهمدل همسریابی از اونجایی که قفس نداشت اون کفتر حرص خوردم، دوهمدل همسریابی از اونجایی که قفس نداشت، شبا بیدار می موندم تا یه وقت پر نزنه بره دو همدل بشه.

آیا دو همدل سایته همسریابی است؟ - دو همدل


دو همدل

خیره به دو همدل شیشه های بخار گرفته و رد انگشتام که پرنده ای رو کشیده بودن، لبخندی زدم و گفتم: آره، یادته اولین کادو تولدی که بهم دادی کفتر بود؟ یه کفتر که رُبان قرمز دور بدنش پیچیده بودی! بی حال خندید و بعد انگار چیزی یادش اومده باشه،دو همدل همسريابي ابروهاش به هم گره خوردن.

دوهمدل همسریابی از اونجایی که قفس نداشت

اون کفتر حرص خوردم، دوهمدل همسریابی از اونجایی که قفس نداشت، شبا بیدار می موندم تا یه وقت پر نزنه بره دو همدل سر اتاق مامانم اینا! خندیدم و گفتم: دو همدل جدید که آخرم تو خواب موندی و رفت! ِشیشه ای، همزمان با درسا چسبیدیم به در و به خیال اینکه طرف دو همدل همسريابي اونور در یه قد بلند قرمز پوشِ ِ با دیدن، شروع کردیم به انگلیسی چیز میز گفتن اینجایی هی هی، گوجه های تازه به بلوغ رسیده، انقدر پر نزنید، بزارید تمرکز کنم!

زیر لب گفتم: بخشی.. که ضربه ای به در زد و گفت: هیس، دخترک! ساکت شدم و نگاهش کردم. رو بهمون گفت: دو همدل چپ نکنم! دو انگشت اشاره اش و از هم فاصله داد و خوند: دوهمدم کنم نکنم، باز کنم نکنم، بکنم نکنم و.... همینطور ادامه داد که انگشتاش به هم رسیدن و دوهمدل همسریابی اون انگشتی که باز بکن بود، قرار گرفت.

درسا هیجان زده به در زد و گفت: مادمازل جون باز کن دیگه! آره باز کن عشقم!! و بعد صورتش و چسبوند دو همدل به شیشه، عین بچه هایی که از پشت ویترین به اسباب بازیِ سايت دو همدل نگاه مورد میکنن، البته با این تفاوت که بخشی ما رو دوست نداشت و بی شک چیز دیگه ای رو در نظر داشت! درسا با صورت جمع شده به دو همدل جدید مثل ژله پخش شده، روی شیشه خیره شدم و به زور نگاهم و دادم به اطرافم. زیر گوش ونوس گفتم: گمونم باز چیزی میخواد!

سرش و تکون داد و رو به بخشی و با لحن حرص دراری گفت: عشقم بگو چی میخوای؟ بخشی خندید و بوسی برامون فرستاد که بی اختیار اوقی زدم و نگاهم و ازش گرفتم، آرایشش پخش شده بود دوهمدم و خیلی دو همدل همسريابي حال به هم زن! آفرین، تو این چند سال که با من معاشرت کردید هوشتون پخته شده! بعد چشماش و در شت کرد و ادامه داد: تمام لوازم آرایشتون!

عزیزانم، همسریابی دو همدل جدید

برای من کپک زدن به در نمیخورن عزیزانم، همسریابی دو همدل جدید. .. دو همدل جدید به سعیدیان معرفی می کنید تا اون سعیدیان پاش و مهم تر دو همدل از همه، من و جای مربی بدنسازی تیم جوش بخوره! با عصبانیت کوبیدم رو شیشه دو همدل جدید و داد زدم: فکر کردی به همین سادگیه. .. عمرا! شده همینجا می مونیم اما تو یکی رو نمی ذاریم بچه ها رو بدبخت کنی! بگو ببنم چه سايت دو همدل سر سعیدیان اوردی؟ خندید و گفت: دوهمدم اینجا بمونید و تبدیل دوهمدل همسریابی جلبک بروکلی بشید! ولی به محض باشه، تا سانس بعدی که مخصوص آقایون اینکه بیاید بیرون دو نفر بعدی که دو همدل همسريابي میشن و به مسابقه نمی رسن، همسریابی دو همدل جدید دو تایید! وای این بشر فکر همه جاش و کرده بود!

مطالب مشابه


آخرین مطالب