من و دوستم با تمام این ماجراها باز آدم نشده بودیم و بازم دنبال این جریان بودیم. البته دیگه گنج رو بی خیال شده بودیم و دنبال چیزای دیگه بودیم. از همه پیرمردهای روستا در مورد اون سنگ پرس جو می کردیم.
تا اینکه یه پیرمرد خیلی مسنی که همه می گفتن اون یه چیزایی می دونه به ما گفت با هم بریم اونجا. سه نفری رفتیم نزدیک سنگ البته روز ساعت 2 بعد از ظهر بعد اون روی سنگ یه چیز مربعی به ما نشون داد و گفت این درشه که طلسم شده و من دقت کردم دیدم آره راست میگه به مرور زمان با خود سنگ یکی شده اما جاش مشخصه.
بعد اون پیرمرد گفت که بی خیال این سنگ بشید چون هر چه قدر هم سوراخ کنید به وسطش نمی رسید فقط از طریق درش می تونید وارد بشید که اونم طلسمه. بعد با عصاش به سنگ می کوبید و صدا توش می پیچید. بعد گفت اگر هم درش رو باز کنید باز معلوم نیست که چی بشه.. من پرسیدم یعنی چی ؟ گفت بعضیا میگن توی سنگ پر از گاز سمی و کشندس و هر کی درش رو باز کنه درجا می میره و یه عده هم میگن توش جن هست
من و دوستم کاملا بی خیال شدیم و چکش و ژنراتور رو هم فروختیم زیر قیمت و کماکان در حسرت اون گنج هستیم! یادم می آید سن و سال زیادی نداشتم که همراهِ یکی از اقوام نزدیک، پیش بنده رفتیم که در کار فیلم بود و می شد فیلم های جدید را پیش اش گیر آورد.
فیلمی سایت هلو صیغه یابی دارد
راستش آن زمان تازه ویدیو خریده بودیم و روز کارم شده بود فیلم دیدن. بعد از احوال پرسی و معرفی من به آن آقا فیلمیه، آن بنده خدا رو به من گفت که فیلمی سایت هلو صیغه یابی دارد به نام جیغ. انگار که حرف دل مرا زده بود چرا که من هم مثل همه نوجوان های هم سن و سال خودم کشته مرده فیلم سایت هلو صیغه موقت بودم. اما بلافاصله، نمی دانم برای تبلیغ فیلمش بود یا ملاحظه سن و سالم را کرده بود، گفت که البته فیلمش کمی صحنه دار است. همین یک عبارت کافی بود تا من از شرم و حیا پیش آن فامیل محترم، که از من خیلی بزرگ تر هم بود قید گرفتن آن فیلم را بزنم و به یک فیلم غیر سایت هلو صیغه موقت که الان حتی یادم نمی آید نامش چه بود، رضایت دادم. سال ها گذشت و من تبدیل به یک خواننده پرو پا قرص نشریات سینمایی شدم و دیگر می دانستم که جیغ فیلمی بود ساخته وسکریون، و کریون هم یکی از بزرگان سینمای وحشت معاصر بود و این فیلم جیغ اش یکی از مهم ترین آثار در کارنامه اش محسوب می شد. همه این اطلاعات کافی بود تا خاطره از دست دادن تماشای این فیلم همیشه ذهنم را مشغول کند و هربار به خود یادآور شوم که: هی مرد، یکی از مهمترین اسلشر های تاریخ سینما دم دستت بود اما از دستش دادی. مدتی گذشت و در یک غروب پاییزی، که باد سردش تا ته استخوان های آدم نفوذ می کرد پیش بنده دیگری رفتم که مدت ها بود ازش فیلم کرایه می کردم. آن غروب سرد هم یک راست رفتم سراغ فیلم هایش و در میان انبوهی از سايت صيغه هلو ویدیوییِ از سروشکل افتاده، به یک نام نامشخص برخوردم که بر روی یک سايت صيغه هلو قدیمی خودنمایی می کرد. خیلی وقت صرف کردم تا نام ویدیو را بخوانم. حدس هایی هم زدم تا این که از صاحبش نام فیلم را پرسیدم و همان چیزی را گفت که حدس می زدم. فوری پرسیدم که مطمئنی اسمش جیغ هست؟
فیلم را دیده ای؟
سایت هلو صیغه موقت است نه؟
اما بنده خدا نه فیلم را دیده بود و نه چیزی درباره اش می دانست. فیلم را گرفتم و روانه خانه شدم. و چه باد سردی می وزید! اصولاً عادت داشتم که نیمه سايت صيغه يابي هلو فیلم ببینم و آن سايت صيغه يابي هلو سرد هم تا آن زمان منتظر شدم. باد به پنجره های خانه ضربه می زد و صدای کشیده شدنش بر سقف شیروانی خانه هم بسیار غریب می نمود. زمان موعود که فرا رسید سایت صیغه هلو پنل کاربری را برداشتم و به سمت دستگاه پخش ویدیو خانه رفتم و روشنش کردم. سایت صیغه هلو پنل کاربری را آرام آرام در آن وارد کردم. دیگر دل توی دلم نبود. اما یک دفعه ویدیو، سایت صیغه هلو پنل کاربری را به بیرون داد. بدون فوتِ وقت سایت صیغه هلو پنل کاربری را به داخل هل دادم. دوباره بیرون آمد. حالا دیگر صدای رعد هم می آمد. سایت هلو صیغه موقت را برداشتم سرو دستی رویش کشیدم و دوباره به داخل دستگاه انداختم. این بار مطمئن بودم که خواهد خواند. اما گویی سایت صیغه یابی هلو پنل کاربری شومی بود و سايت صيغه هلو دوباره بیرون آمد. دیگر کلافه شده بودم و غرش رعد و ضربه های ناهنجار باد هم ناراحتی ام را تشدید می کرد. حسابی درمانده شده بودم و مانده بودم که با این بدبختی چه کنم. می گویم بدبختی چرا که این حادثه را چیزی فراتر از بدشانسی می دانستم. شاید بدبختی کلمه مناسب تری برای توصیف آن لحظات بود و حالا که فکر می کنم شاید هم فلاکت. احساس می کردم که نفرینی پشت این فیلم نهان است که هربار مانعی می شود در برابر تماشایش.
دیگربار سايت صيغه هلو را به داخل هل دادم
فکر کنید بر ذهن و روحم چه مصیبتی وارد شده بود که به یکی مثل من که به این گونه موارد خرافی هیچ اعتقادی نداشت دیگر داشت ثابت می شد که جیغ فیلمی شوم است و از بد حادثه این شوم بودن گریبان من را هم گرفته بود. دیگربار سايت صيغه هلو را به داخل هل دادم.
آهسته تر از دفعه قبل. کمی صبر کردم اما این بار دیگر بیرون نیامد. به تلویزیون زل زدم تا این که ناگهان نام جیغ بر صفحه اش نقش بست و صدای دل خراش جیغ هایی زنانه هم همراهی اش می کرد و این بود خاطره یک سایت صیغه یابی هلو پنل کاربری فراموش نشدنی؛ سایت هلو صیغه یابی که ترس کم کم داشت در اندرونم نطفه می بست.
در یک سایت صیغه یابی هلو طوفانی، باد تندی می وزید
در یک سایت صیغه یابی هلو طوفانی، باد تندی می وزید صدای باد در بین ساختمان ها می پیچید و صدای وحشتناکی ایجاد می کرد، کم کم ساعت به 10 سایت صیغه یابی هلو می رسید، بچه ها خسته بودند از صبح کلاس داشتند، تصمیم گرفتیم استراحت کنیم تا فردا سر کلاس سرحال باشیم و از چرت زدن خلاص، کم کم همه خوابشان برد، ساعت حدود 11 سایت صیغه یابی هلو بود تقریبا همه خوابیده بودند ناگهان صدای به گوش رسید یک بار دو بار، یکی از بچه ها دیگر نتوانست تحمل کند بلند شد و بقیه را صدا زد بچه ها یکی داره به پنجره می کوبه! راست می گفت یکی داشت با شدت تمام به پنجره می کوبید، یکی از بچه ها می گفت داره با یک چوب می کوبه ببینید سایه چوبش رو می بینید، کسی جرات نمی کرد به سمت پنجره برود، یک انباری کوچک هم وجود داشت در واقع یک بالکن بود در پشت آپارتمان که بچه وسایل اضافی خودشون رو ان جا گذاشته بودند به قول خودشون انباری بود صدا ی کوبیدن همچنان می آمد