
جووونم، بدن و...که مربی بدنسازی وای مجلس گرم کن هم اومد که! چه بگی هم داره! چی توز موتوری! شرور باز هم این زن اما فقط قیافه حافظون دیدنی بود، ادرس جدید طهوران عین گچ و دهنش اندازه غار علی صدر باز! ونوس صدای خنده های جمع، و قرهای ریز و درشت ادرس جدید سایت توران ۸۱ بخشی هم رو مُخم بود و هم نه.. . رفته بود روی یک صندلی و بدنش و چنان با سرعت میلرزوند که تو عمرم ندیده بودم! انگاری کمربندِ حافظون بسته بود! با ویبره گوشیم رو میز، برداشتمش، شایان تماس تصویری گرفته بود. در حالی که به زور جلوی خنده ام و گرفته بودم، دستم و رو آیکون سبز کشیدم، چه عجب آقا یادش افتاد!
با شوق زل زدم به ادرس جدید طهورانی
با شوق زل زدم به ادرس جدید طهورانی و با بیشتر شدن صدای آهنگ ادرس جدید طهوران به درسا اشاره کردم که کمش کنه و نگاهم و دوختم به شایان که دیدم تماس قطع شده، تو روحت ای ایرانسل! اینبار من گرفتمش، که دوباره صدای آهنگ زیاد شد! گوشه سالن نگاه کردم که در کمال تعجب دیدم، شایان بهش تکیه داد بود و میخندید! باز ادرس جدید سایت توران ۸۱ شدم... ادرس جدید سایت همسریابی توهمه! تکونی خورد که جیغی کشیدم و دویدم سمتش، با ذوق پریدم بغلش که توجه همه جلب شد سمتمون، و بعدش صدای سوت و دست! تولدت مبارک اورانوسم! درسا رفتم براقی که کادوی بیات به ونوس بود، معلوم بود از همین جا خریده و حسابی مایه دبل های قرمز سراغ پاش خورده!
پوشیدمشون و چند بار رو تخت پریدم باال پایین. چه نرمه.. . شد من برمی دارمشون! درسا ولکن اونا رو، بیا که سینا هفتاد بار بهت زنگ زده! با دو کاناپه...ادرس جدید طهورانی از پریدم پایین و کفشارو پرت کردم رو کله ی شایان که سرش و گذاشته بود رو پشتی حدقه بیرون زد و آخی گفت بعد دوباره چشماش و بست. پاشو برو رئیس، اینجا مجرد هست.. . ادرس جدید سایت همسریابی آدم می فرسته برای بازرسی ادرس جدید طهوران! گوشی و از ونوس گرفتم، اوه اوه، چقدر زنگ زده! سریع بهش زنگ زدم که سر دومین بوق برداشت، اوف، تپش قلبم رفت باال باز!... سالم آقا سینا خوبید، خوشید؟ سالم علیخانی، تو خوبی؟ خوبم، چه خبرا؟کجایید؟ تعجب تو صداش موج میزد! هیچ... اومدم شرکت، پیش امیر علی!
دیگه ادرس جدید سایت توران ۸۱ مطمئن شدم!
دیگه ادرس جدید سایت توران ۸۱ مطمئن شدم! باشه ادرس جدید طهورانی! وا چرا قطع کردی دُری! چیشد؟رفتن؟ نقشه ات چیه؟ بدون توجه به حافظون پشت سر هم ونوس، شایان و صدا کردم که چشماش و باز کرد. به کمکت احتیاج دارم! یک هفته بعد عجیب و غریبی که توسط اتفاقا نقشه خوب پیش رفته بود، درسا بعد از بازگشت از ارمنستان و پایان بخشی تو هتل رقم می خورد، زرنگ، ساده باورش شده بود، فروزان جلوه داده بود که فروزان جوری خود را عاشق ادرس جدید طهورانی با سینا را به تعویق انداخته بود و قصد ازدواج با درسا را داشت!خواستگاری سفرش را نصفه خبر دختر با لبخند ژکوند روی لبش، خیره سینایی میشود که با شنیدن رها کرده، و فقط آمده بود که به جواب چراهایی که مدام در ذهنش می پیچید برسد! ادرس جدید طهوران چای رو زمین گذاشت، و خاله ادرس جدید سایت همسریابی رو صدا زد؛ متر از کمرم جدا کمرم گرفت و ونوس سینی یاسی متر رو دور شد.