مهرسای بیشعور هی سربه سرم می ذاشت و منم به جای حرص خوردن و عصبانی شدن بهش می خندیدم اخرشم حامد گفت دختر جان یکم رو پا بند شو خودمون که فهمیدیم ندید بدیدی لاقل جلو اونا سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید باش اخمام و جمع کردم و گفتم ندید بدید مهرساس بی ادف بعدم دوباره بازوش و خواستم نیشگون بگیرم که باااز زورم نرسید و دست از پا دراز تر رفتم تو پذیرایی و برای چند دهمین بار همه جارو نگاه کردم تا نکنه چیزی جاش بد باشه یا مرتب نباشه اصلا خودمم خندم گرفته بود من از کی ندید بدید بودم و خودم خبر نداشتم؟! خیلی وقته ببین امروز حالم خوشه این بار از خوشی می زنم له شیااا خب حالا، جواب سوالت و دادم ساعت هشت که زنگ رو زدن تقریبا از جا پریدم و تپش قلبم رفت رو هزار در دقیقه قلبم بی محابا می کوبید
سایت همسریابی بهترین همسر گزینی مو تو سرم مرتب کردم
انگار جاش تنگ بود و می خواست از بدنم بزنه بیرون پریدم جلوی اینهی قدی میز کنسول گوشه ی حال برای بار چندم خودم و برانداز کردم شال سایت همسریابی بهترین همسر گزینی مو تو سرم مرتب کردم سارافن گلبهی و شلوار سایت همسریابی بهترین همسر گزینی جذبی که پوشیده بودم عجیب بهم میومد
قبل از اینکه بیان تو با دو رفتم جلوی در کنار بقیه اولین نفر سایت همسریابی بهترین همسر دنیا سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین اومد تو بهش سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 دادیم باهاش دست دادیم
با همه سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 و احوال پرسی کرد
ولی جوابی نگرفتیم زنی که غم چشماش دل سنگ رو اب می کرد وقتی نوبت سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید احوال پرسی من شد جلو رفتم و تو بغلم گرفتمش بعدم گونش و بوسیدم و خوشامد گفتم حالا با محبت زل زده بود بهم بعدم پریسا اومد یه دختر خوشگل و فوووق العاده خونگرم و مهربون با محبت بغلم کرد و دم گوشم گفت ماشالا به انتخاب داداشم همیشه بهترین هارو انتخاب می کنه حالا هم اگه انتخابش مثل تو نبود باید شک می کردم یه مرد قد بلند و چهارشونه که موهای روی شقیقش سایت همسریابی بهترین همسر گزینی می زد و بقیه ی موهاش توسی بود هم پشت پریسا اومد تو و همه بهش خوشامد گفتیم اخرسر هم بعله سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین به به چه خوش تیپم کرده بود می خواست باقی دلم رو هم همین امشب بدزده با همه سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 و احوال پرسی کرد و تا به من رسید خم شد تو صورنم و گفت خانوم من چطوره؟!
خودم جلوتر از سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین رفتم
خجالت زده بقیه رو نگاه کردم که دیدم کسی حواسش نیس خوبم اقای من تو خوبی؟! سواله می پرسی؟! معلومه که خوبم اصلا خوب چیه؟! عاااالیم بعدم دسته گل مریم و جعبه شیرینی رو داد دستم خواستم تشکر کنم که سایت همسریابی بهترین همسر دنیا صدام زد سایت همسریابی بهترین همسر جدید جان اقا رو راهنمایی کن منم سر به زیر با دست به بقیه اشاره کردم و خودم جلوتر از سایت همسریابی بهترین همسر بزرگترین رفتم نشستم پیش بابا اونم نشست پیش مردی که بعدا فهمیدم عموشه بحث های مسخره ی همیشگی این جور مجالس دوباره بازرشون گرم شد مردا با هم و زنا هم باهم فقط من و سایت همسریابی بهترین همسر دنیا سایت بهترین همسر همسریابی ساکت نشسته بودیم اصلا یه جوری سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید وار نشسته بودم و زل زده بودم به گلای قالی که خودمم باورم نمی شد اون سایت همسریابی بهترین همسر جدید نیم ساعت پیش من بوده باشم نیم ساعتی گذشته بود و حرفای خاله زنکی و اقتصادی وچه می دونم سیاسی و ورزشی هی کش میومد دیگه داشتم کلافه می شدم بالاخره عموی سایت بهترین همسر همسریابی عمو فرهاد دل از بحث کند و بلند گفت خب از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است ما غرضمون از مزاحمت اینه که این گل پسر ما دل بسته به این دختر گلمون ما هم اومدیم تا اگه قابل بدونین اجازه بدین دخترمون رو روی تخم چشمامون بذاریم و با حضورش با خوشبختی توپ بازی کنیم از جمله ی اخرش خندم گرفت نوچ نوچ حالا هرکی بود فک می کرد عجب تحفه ای رو می خواد خواستگاری کنه خفه میشی ندا جان؟؟!!
بابا هم با لبخند رو لبش گفت خواهش می کنم اختیار دارین والا من که نمی تونم نظر قطعی بدم فقط می تونم راهنماییشون کنم نظر اصلی رو سایت همسریابی بهترین همسر جدید جان باید بدن عمو فرهاد هم تک سرفه ای کرد و گفت بله حق با شماس پس اگه موافق هستین این دوتا جوون برن یه گوشه دو کلوم حرف حساب با هم بزنن بابا هم که درمورد سایت بهترین همسر همسریابی و خوانوادش تحقیق کرده بود و چیزی جز خوبی از کسی نشنیده بود با اطمینان گفت بله خواهش می کنم یه دستش و گذاشت رو کمرم و وادار به ایستادنم کرد و گفت سایت همسریابی بهترین همسر توران 81 جان اقا سایت بهترین همسر همسریابی رو راهنمایی کن خانوم وار و متین گفتم چشم بابا
جلوتر از سایت همسریابی بهترین همسر انلاین رفتم
رو به سایت همسریابی بهترین همسر انلاین گفتم بفرمایید جلوتر از سایت همسریابی بهترین همسر انلاین رفتم سمت راهروی اتاق ها در اتاقم رو باز کردمو کنار ایستادم اول سایت همسریابی بهترین همسر انلاین بره تو که گفت خانومم مقدمه دوباره قند و شکر تو دلم اب شد و اول رفتم تو سایت همسریابی بهترین همسر انلاین هم اومد تو و درو بست تا درو بست پقی زد زیر خنده منم وسط اتاق از تعجب خشکم زده بود و محو خندش شده بودم.
سایت همسریابی بهترین همسر ادرس جدید خل و چل منه؟!
خوب که خندید گفت ینی باور کنم اونی که اون بیرون اروم و سربه زیر نشسته بود خل و چل منه؟! خندیدم و در حالی که خودم لبه ی تخت می نشستم و با دست به صندلی میز کامپیوتر اشاره می کردم گفتم بشین بابا حالا کجاش و دیدی؟!! نشست و باز خندید.