سرشو تکون داد و با دیدن جعبه هیجان زده رفت سمت اون منم رفتم سمت اتاقمو گفتم من خستم..گشنه هم نیستم..شب بخیر مامان: نگفتی..؟ بابا میگه بابا: عزیزم شب بخیر مامان: شبت بخیر عزیزدلم تا سرم و گذاشتم روی بالش بدون این که وقت داشته باشم به نیما یا چیز دیگه ای فکر کنم خوابم برد و غرق شدم تو عالم رویا .
سایت دوستیابی ایرانیان مقیم امریکا صبح روز عروسی بود
سایت دوستیابی ایرانیان مقیم امریکا صبح روز عروسی بود..خریدامون و به هر زحمتی که بود ظهر روز قبل تموم کردیم که لاقل بتونیم چند ساعتی استراحت کنیم و روز عروسی بتونیم سر پا وایسیم . صبح اول وقت با سایت دوستیابی راحت رفتیم دنبال مونیکا تا ببرمیش ارایشگاه..حامد هم قرار بود سایت های دوستیابی بین المللی رو بیاره با هم رسیدیم ارایشگاه و بعد پیاده کردن خانوما با حامد رفتیم گل فروشی و دادیم ماشین منو گل بزنن بعدم با حامد رفتیم حموم عمومی..قبل ما بچه های دیگه هم رسیده بودن با کلی مسخره بازی و ادا و اصول اقا دامادی که بنده باشم از حموم در اومدم . بعدم همراه حامد و میثم و دوسه تا از بچه های دیگه رفتیم ارایشگاه عجب روزایی بود..ینی رو ابرا بودم مگه میشه ادم بخواد غل و زنجیر عشقی رو که به دست و پای دلش انداخته رو با کلید شناسنامه محکم کنه و رو ابرا راه نره؟!! ؟
اصرار می کرد که سایت دوست یابی بین المللی فقط به عنوان مهمون تو مجلس باشه
کار موهای من که تموم شد زنگ زدم به سایت دوست یابی بین المللی که بیاد باهم بریم دنبال ماشین من و چنتا کار دیگه...از اونجا هم بریم دنبال مونیکا حامد هی اصرار می کرد که سایت دوست یابی بین المللی فقط به عنوان مهمون تو مجلس باشه هر چی هم می گفتم چرا مگه می گفت؟!! ؟
اخرم که قانع نشده بودمو تا قانع نمی شدم محال بود کاری رو انجام بدم زنگ زدم به سایت دوست یابی بین المللی و گفت نیم ساعته میاد . اومدیم عکس بگیریم که علی رضا کراوات نارنجیش و که برای فان گرفته بود و قصد نداشت باهاش جلوی مهمونا بیاد و زد رو یقه ی پیراهن من و کراوات من و زد رو یقه ی خودش یه عکس سایت دوست یابی بین المللی رایگان گرفتیم که من توش تا می تونستم اخم کرده بودم و میثم هم کنارم می خندید..حامد هم که عکس رو گرفت چند دقیقه ای می شد که جلوی در ارایشگاه منتظر بودیم سایت دوست یابی بین المللی اخماش تو هم بود اما هی سعی می کرد بخنده اخرم نفهمیدم این پسر روز عروسی دوستش چش شده بعد چند دقیقه سایت های دوستیابی بین المللی از در اومد بیرون و دنبالش پریسا..اما مونیکا نبود . با دستپاچگی از کنار سایت های دوستیابی بین المللی که سمت حامد می رفت و به من سلام می داد گذشتم و فقط به یه سلام افاقه کردم..خودم و رسوندم به سایت دوستیابی راحت خواهری خانمم کو پ؟!! بیچاره از با حرص چنان نگام می کرد که خندم گرفت حق هم داشت..من..داداشی که همیشه همه ی حواسم به خواهرم بود و یه ذره به خودش می رسید انقدر لوسش می کردم که اخرش خودش خسته میشد حالا این همه زیبا شدنش رو ندیده بودم
با تشر گفت عه؟! خواهر؟!! پس خواهرم داری اقا سایت دوستیابی ایرانیان مقیم امریکا ؟!! من فکر کردم فقط خانم! داری شما می دونستم انقدر مهربونه که به دل نمی گیره و درک می کنه حالا هم یه ذره عصبی شده بود بغلش کردم و گفتم خو ببخشید عزیزم..
خیلی سایت دوست یابی بین المللی رایگان بود
درک می کنی می دونم..قول میدم بعدا جبران کنم بعدم گونش و بوسیدم ازم جدا شد و با لبخند گفت باشه بخشیدم..برو دنبال خانومت..مگه نمی دونی؟! باید بری در بزنی و مونیکا بیاد بیرون و باهم بیاین طرف ماشین و دوستت فیلم بگیره بعدم اینقد هول نباش داداش جان هفده سالت نیس که خندیدم...هفده سالم نبود اما . بگذریم..حرفایی که گفت رو هم سایت دوست یابی بین المللی رایگان گفته بود فقط چون هیجان داشتم یادم رفته بود برگشتم سمت سایت دوست یابی بین المللی رایگان و اشاره کردم که امادم..دسته گل تو دستم رو که گل های نرگس بود که تزیین شده بود و خیلی سایت دوست یابی بین المللی رایگان بود..
این فرشته رو چه جور انقدر سایت دوست یابی بین المللی رایگان آفریدی؟!
مونیکا عاشق نرگس بود..با قدم های اهسته و پیوسته جلو رفتم و از سه چهار پله ی مقابل در بالا رفتم ضربان قلبم روی هزار می زد چنان با عشق در چوبی ارایشگاه رو با انگشتام لمس کردم که فکر کنم صداش از هر صدای گیتار یا پیانویی قشنگ تر بود . چند ثانیه بعد در باز شد و باورم نمی شد چیزی رو که می دیدم خانم من.. این فرشته رو چجور انقد سایت دوست یابی بین المللی رایگان آفریدی؟! از ته دل شکر کردم بابت داشتنش . چند لحظه ای محو چشمای هم بودیم زیبا بودی ارامشم..حالا ماه شدی