مامان یه چشم غره بهم رفت و دیگه چیزی نگفت. بعد از صبحونه گونه مامان و بابا رو بوسیدم و بایه خداحافظ بلند که فکر کنم بابای بدبختم سکته رو زد سوار شاسی بلند خوشگلم شدم و رفتم ماشین و پارک کردم و رفتم پیش شیدایی ازدواج موقت که منتظرم بود شیدایی ازدواج موقت دختری بود هم قد خودم چشم های متوسط قهوه ای پوست سبزه بینی لب متناسب با یه کم کک مک که بامزه ترش کرده بود
چشمای درشت سایت شیدایی ازدواج موقت
سلام جیگر خاله چطوری سلامو درد کوفت زهر مار مگه قرار نبود زود بیای ریاضی تمرین کنیم اخ اخ اخ پاک یادم رفت ببخشی دوستم چشمام و مثل گربه شرک کردم ببینم می بخشه که گفت خررر خودتی خوب ببخشید دیگه باوشه بابا بخشیدم حالا گمشو بریم که یه استاد جدید اومده برامون جا کدوم استاد اومده استاد یزدانی) استاد ریاضی مون) اخیی استاد یزدانی اره واقعا حیف شد که رفت خیلی استاد خوبی بودددد اوهوممممم حالا بیخیال بیا بریم ببینیم این چه تحفه ایه رسیدیم در کلاس شیدایی ازدواج موقت درو زد و رفتیم تو کلاس وای مامان این عجب هلوییه یعنی این استاده مونه جیگرت و خام خام چشمای درشت سایت شیدایی ازدواج موقت ابرو های پرپشت سایت شیدایی ازدواج موقت بینی کاملا خوشگل و خوش فرم لب های گوشتی قرمز اوه اوه لب هاش حال میده واسه کارای خاک برسری خخخخ وای هیکلشم که کلا معلومه ورزشکاره قدشم 180 بهش می خورد.
یه نگاه به سایت شیدایی ازدواج کردم اوه اوه اخماش
یه دست کت و شلوار سایت شیدایی ازدواج موقت هم پوشیده بود که جذاب ترش کرده بود به خورم اومدم دیدم هم من هم شيدايي ازدواج مثل منگلا زل زدیم بهش با مشت کوبیدم تو پهلو شيدايي ازدواج که یه اخ کوچولو گفت منم خودم و جمع و جور کردمو گفتم: شرمنده استاد دیر شد می تونیم بیایم تو استاد یه پوزخند زد او گفت: حالا هم نمیومدین این چه وضعه کلاس اومدنه خانم محترم بفرمایید بیرون چی این چرا حالا انقدر جو گیر شده به خاطر یه استاد بودن شيدايي ازدواج: استاد گفت که ببخشید حالا هم شرمنده دیر شد اما شما حق ندارین با دانش جوهاتون اینطوری برخورد کنید یه نگاه به سایت شیدایی ازدواج کردم اوه اوه اخماش و منم متقابلا اخم غلیظی کردم و رو کردم و نگاه کردم به استاد که دیدم اونم با یه اخم غلیظ زل زده یه دفعه گفت: خانم انقدر مزاحم درس دادن من نشید بفرمایید بیرون سریع دیگه نتونستم جلو خودم و بگیرم غرورم فکر کردم
رفتم خونه همسریابی شیدایی ازدواج موقت
دیگه یه ذرشم نمونده گفتم: اولا که درست صحبت کنید اقای محترم دوما راه نمیدی که نده اصلا به درک که راه نمیدی یه روز اومدی دانشگاه داری درس میدی انقدر عقده ای شدی ها خوبه فقط یه استادی دیگه این اخریارو با داد می گفتم دست سایت شیدایی ازدواج و گرفتم اومدیم بیرون و جوری در و بهم کوبوندم که سایت شیدایی ازدواج بدبخت 10 متر پرید بالا دستش و گرفتم کشیدم و رفتیم تو حیاط: مرتیکه عقده ای کثافت الدنگ اشغال عوضی همسریابی شیدایی ازدواج موقت نیستم اگه پدرشو درنیارم بابا همسریابی شیدایی ازدواج موقت تو که از من بدتری بیا بشین بیخیال چی چیو بیا بشین دیدی جلو بچه ها چطوری خوردمون کرد اشغال عوضی شیدایی ازدواج دستم و گرفت و همونطور که می کشید گفت بیخیال بابا حالا حالش و می گیریم منم که تازه نشسته بوذم رو نیمکت گفتم: دختر بابام نیستم اگه به غلط کردن نندازمش اون روز دیگه حوصله نداشتم دوتا کلاس و نداشتم پیچوندم و رفتم خونه همسریابی شیدایی ازدواج موقت پاشو دانشگاهت دیر شد ای وای یه روز نحس دیگه پتو رو کشیدم رو سرمو خوابیدم اما یه ثانیه نشد که سیخ نشستم رو تخت امروز با همین استاد پاچه گیرمون کلاس داریم سریع پریدم تو دستشویی دست و صورتم و شستم پریدم تو اتاق سریع یه مانتوی همسریابی شیدایی ازدواج دائم کوتاه با شلوار جین همسریابی شیدایی ازدواج دائم و مقنعه همسریابی شیدایی ازدواج دائم پوشیدم موهام و حالت دار ریختم بیرون مو هام خیلی لخت بود برای همین یه ذره تافت زدم که خراب نشه تا عصر یه کرم زدم و با یه عالمه ریمل و یه رژگونه قرمز با یه رژلب صورتی خوشگل در اخرم یه خط چشم محو سایت شیدایی ازدواج دائم هم که بیخیال اصلا از سایت شیدایی ازدواج دائم خوشم نمیاد چشمام یه ذره سرخ بود.
چون دیشب تا ساعت 3بیدار بودم داشتم برا می کشیدم که یه نقشه توپ کشیدم و همون شب زنگ زدم به شیدایی ازدواج گفتم تونم بعد کلیا خندیدن گفت تا اخرش باهامه سوار ماشین خوشگلم شدم اهنگ میکس حامد پهلانو گذاشتم صداشم تا اخرررررر که جا داشت زیاد کردم خودمم بلند بلند باهاش می خوندم حامد پهلانه وقتی تورو می بینم دلم می لرزه هیی باریدن من اهنگم تموم شد ماشین و پارک کردم و کیفم و برداشتم و درو قفل کردم که دیدم شیدایی ازدواج داره به طرفم میدوه وقتی رسید به من منم گفتم: به جون خودم من خوردنی نیستم منو نخور تورو جون.. یه دفعه دیدم یه پش گردنی خوردم چشمام و گرد کردم و گفتم: مگه مرز داری نیشش و باز کردو گفت: اولا سلام دوما دیدم فازو نولت چسبیده بهم خیلی چرت و پرت میگی.
شیدایی ازدواج دنبالم شروع کرد به جیغ زدن
اینو زدم که ادم شی تا اومدم جوابش و بدم دستم و گرفت و باز شروع کرد به دویدن و گفت: بدو داره نقشمون دیر میشه منم که دیدم دیگه نمی تونم جواب بدم یه نیشگون از دسش گرفتم که چون جیغ زد و دستم و ول کرد یه نیش براش باز کردم و گفتم: اولا علیک سلام دوما اینم به جای همه جوابات وشروع کردم به دویدن شیدایی ازدواجم دنبالم شروع کرد به جیغ زدنو دویدن دنبالم یعنی انقدر زایه بودیم که همه اون اطراف با تعجب نگامون می کردن یه لحظه پشت سرمو نگاه کردم ببینم کجاست که یه دفعه با یه جسم سخت برخورد کردم که دو تامون افتادیم.