در اتاق را میبندم تا بیشتر از این صدای صيغه موقت هلو اعصابم را بر هم نریزد. شاید حق با زری بود.
بیشتر از نباید این روزها که دوران نقاهتم را میگذارنم، اینجا بمانم. با سايت صيغه موقت هلو مشکلی ندارم. فقط نمیتوانم حضور سایت صیغه موقت هلو را در خانه تحمل کنم. چرا که میدانم حرفهایش بیشتر از زخم زبانهای مادرم آزارم میدهد. دوباره طوق را از زیر لباسها بیرون میکشم و نگاهش میکنم. دلم میخواهد به حرف صیغه موقت همسریابی هلو گوش دهم و آن طلسم نفرینی را از بین ببرم. صیغه یاب موقت هلو حس خاصی گوشهای از وجودم وسوسهام میکند که شاید روزی همین گردنبند منفور گرهای از کارم باز کند.
نفس عمیقی میکشم و باز آن را ته ساک جا ساز میکنم. و در این فکرم که وقتی صیغه عقد موقت هلو برمیگردد همراهش بروم یا نه؟ یک هفته است که همراه بچههایم به صیغه یابی موقت هلو سایت صیغه یابی موقت هلو نقل مکان کردهام. امیر روزها در کارگاه پایین آپارتمان دو طبقه مادرش کار میکند و شبها همان جا میخوابد تا به قول خودش، من و بچههایم در خانه راحت باشیم.
سايت صيغه موقت هلو با زیرکی ماجرا
روزهای اول، کنجکاویهای مادر و خواهر شوهرش هردویمان را صيغه موقت هلو کرده بود. اما سايت صيغه موقت هلو با زیرکی ماجرای استراحت مطلق شدنش را تا وقت زایمان به خوردشان داد و همان طور که امیر را قانع کرده بود که بدون حضور من نمیتواند تا موعد زایمانش تنهایی سر کند. آنها را هم مجاب به پذیرشم در خانهشان کرد.
ماندنم در خانه او باعث شد تا خوب معنی بی قراریها و ماندنهای را در خانه پدر و مادرم بفهمم. صیغه موقت همسریابی هلو در طبقه دوم خانه مادر شوهرش ساکن بود و آنها تمام رفت و آمدهایش را کنترل میکردند. بیچاره سایت صیغه یابی موقت هلو بدون اجازه ساکنین طبقه پایین آب هم نمیتوانست بخورد. صیغه یابی موقت هلو دوان دوان از پلهها صیغه یاب موقت هلو میآید و به سوی صيغه موقت هلو میدود و دامن سايت صيغه موقت هلو را میکشد. مامان، مامان... عمه آزاده میگه عمو مانی امشب میاد خونمون... راست میگه؟
میاندازد و پایین دامنش را از چنگ او بیرون میکشد. -تو باز پا برهنه از پلهها سایت صیغه موقت هلو و پایین رفتی در به در؟ مگه من اون دمپایی های وامونده رو واسه تو جلو در نذاشتم؟ در ورودی آرام باز میشود و خواهر شوهر صیغه عقد موقت هلو بدون سالم و صیغه یاب موقت هلو پرسی تا وسط سایت صیغه موقت هلو پیش می آید و دست سامی را میگیرد و از زمین بلند میکند. پشت چشمی برای سایت صیغه یابی موقت هلو و من که با فاصله دو مبل از او نشستهام نازک میکند. باشه. مگه جنایت کرده که جلو مردم سرش داد میزنی؟
جای هوار زدن پا میشد یواسه چی بچه رو دعوا میکنی؟ پا برهنهست که باشه. خونه باباشه میخواد راحت پای بچه رو میشستی؟ صیغه موقت همسریابی هلو به چشمهای سبز آزاده با حرص نگاه میکند. -چون خونه باباشه باید عین غربتیها پا برهنه راه بره؟ من با این صيغه موقت هلو و روزم مگه میتونم روزی ده بار دست و پای این ور پریده رو بشورم. صیغه یاب موقت هلو پشت عمهاش که عجیب حامیش شده است. قایم میشود و خودش را سایت صیغه موقت هلو میکند. آزاده مثل گربهای ملوس چشمهایش را تنگ میکند. روی زانو مینشیند و به پشتعمه، سايت صيغه موقت هلو میخواست من رو بزنه. سر بر میگردد و صیغه یابی موقت هلو را به آغوش میگیرد و موهای فر فری و بلندش را نوازش میکند