بی ادب حالا اینا رو ولش پس فردا ساعت 9میام دنبالت. 9؟؟؟ مگه عروس تویی که اینقدر آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو میخوایم بریم؟ نخیر من خواهر دومادم باید آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو برسم باغ. .بعدشم ساعت 4که نامزدی و میخوان عقد کنن من بایز اونجا باشم یا نه ؟ اوووو یس. باش بیا من 9امادم.. افرین. حالا کار نداری ؟ نه گمشی مرض بیشعور. بای بای به نفسم زنگیدم و قرارشو اکی کردم. ..لباسامو در اوردم و لباس راحتی پوشیدم. ..رفتم پشت میز نشستم و لب تاب و باز کردم بعد از اینکه ویندوز بالا اومد با دیدن عکس رو صفحه نیشم تا بناگوش باز شد شکر هیچ کس رمز لب تاب و نمیدونه وگرنه ابروم میره...
عکس خودم و سامیاره که پشت به دوربین واستادیم و غروب خورشید رنگ خاص و قشنگی به اسمون داده، سامیار لباس ورزشی تنشه منم یه گرم کن و شلوار ورزشی موهامم از زیر شال زده بیرون با اینکه از پشت سره ولی معرکه شده.این عکس و نفس یواشکی ازمون گرفته بود وقتی از مسافرت برگشتیم با کلی التماس واسم ریخته. یکمی پای لب تاب بودم که حوصلم سر رفت بزا زنگ بزنم به آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو ببینم چه میکنه! دراز کشیدم رو تخت منتظر شدم جواب بده. بعد از چند بوق جونم؟
اینقدر ادرس جدید سایت همسریابی موقت هلو ضبط زیاد بود
با تعجب گفتم الو آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلوا؟ با نفس نفس گفت جوونم بگو صداتو دارم اینقدر ادرس جدید سایت همسریابی موقت هلو ضبط زیاد بود به زور صداشو میشنیدم آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلوا صدات خیلی بد میاد واستا یه لحظ یکم صداش دور شد قطع کن اون و یه دقیقه صدای پسری اومد باش سامیار آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو بیا کار داریما چه صدای اشنایی بود چون صدای پسره خیلی دور بود نتونستم تشخیص بدم کیه! خوب شد صدا؟ اره خوب شد. کجایی تو چه خبره اونجا؟ اینجا؟چیز خاصی نیست دوستامن ادرس جدید سایت همسریابی موقت هلو ضبط و زیاد کردن اها چیزی شده؟
نه همینطوری زنگ زدم ای شیطون دلت ادرس جدید سایت همسریابی موقت هلو شده؟ آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلوا حوصلم سر رفته از جواب تفره نرو وروجک. دلت تنگ شده؟ خندیدم و گفتم سامیییییییی؟ جوووووون؟ دلم واست تنگ ش... یهو در باز شد و ورود به سایت همسریابی هلو اومد تو. هل شدم و گفتم میشا من بعدا بهت زنگ میزنم ای بابا من نمیدونم چرا تو لحظات حساس یکی میاد گند میزنه توش نتونستم جلو خندمو بگیرم و گفتم میشاااا من بعدا بهت زنگ میزنم حالا کی هست این ادم مزاحم؟ اره دیگه شهریار اومده کارم داره اهااا اقا دوماده کار نداری! دارم که ولی نمیشه بگم بروووو میشا. ..بای آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلوا خندید و گفت بای عزیزم قطع کردم.
ورود به سایت همسریابی هلو فردا اماده باش
رو به شهریار گفتم بله؟ ورود به سایت همسریابی هلو فردا اماده باش ساعت 11میخوایم بریم جایی چشامو ریز کردم و گفتم کجا ؟ اومد نشست کنارم و دستشو انداخت دور شونه هام و بغلم کرد. حدس میزدم دردش چی باشه چون خودمم به دردش دچار شده بودم.. دلم واست تنگ شده ورود به سایت همسریابی هلو. ..یه درست ندیدمت دلم به اندازه ی کل صمیمیت مون واست ادرس جدید سایت همسریابی موقت هلو شده سرمو گذاشتم رو شونش و هیچی نگفتم دندونامو فشار دادم تا اشکم نریزه.. ورود به سایت همسریابی هلو من بهت قول میدم ولی برم خونه ی خودمم مثل قبل باشم و نذارم مثل این یه ماه بشه... نتونستم خودمو کنترل کنم و از دوتا چشمام همزمان اشکم ریخت. .گفتم شهریار! من خیلی تنهام تو داری میری. ..