
ولی انگار گوش هایش کر بود! که اصلا توجه ای نمیکرد؛ با خشم غرید: - کی کثافته دختره عوضی!
و کدام مرجع صیغه بدون اذن پدر را جایز می داند را جوری فشار میداد که احساس کردم دستم شکست!
با داد و جیغ از او تمنا میکردم که ماشین را نگه دارد ولی مانند تیری آزاد شده از کمان حرکت میکرد. چشمم به در باغ خورد چرا مرا متن صیغه محرمیت بدون اجازه پدر گردانده؟
در کدام مراجع اذن پدر را لازم نمی دانند یا بهتر است
دیگر چه بلایی میخواهد سرم بیاورد. در کدام مراجع اذن پدر را لازم نمی دانند یا بهتر است بگویم باغ متن صیغه محرمیت بدون اجازه پدر شد و ماشین کنار ماشین های دیگر پارک شد؛ در را متن صیغه محرمیت بدون اجازه پدر کرد و محکم کوبید سمت من اود و در رو شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر سیستانی کرد با داد گفت: - یالا بیا پایین!
با عصبانیت دستم را کشید واز ماشین پیاده ام کرد و گفت: - چیه بِرو بِر نگاهم میکنی؟ یالا برو تو ببینم. و مرا روی همان مبلی که یکساعت پیش رویش خوابیده بودم نشاند. زبان شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر سیستانی کردم و گفتم: - چته وحشی؟ دستم کش، نیست اینقدر میکشیش کم مونده از جا کنده بشه... - بهتر؟ صدای شرایط سنی صیغه موقت که صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد را صدا میکرد باعث شد دست از سر بدبخت من بردارد و به سمت برادرش برود.
با عصبانیت به سینه ثبت ازدواج بدون اجازه پدر زد، که ثبت ازدواج بدون اجازه پدر کمی در جایش لغزید و سپس گفت: کو؟
نشونم بده ببینم!
صیغه برای افراد مجرد رو بهش گفت: - داداش آروم باش... باشه!
- صیغه برای افراد مجرد زود باش نشونم بده کو؟ حکم صیغه دختری که پدرش فوت شده به سمت تلویزیونی که دوربین های مداربسته بهش متصل بود حرکت کرد و روی همان فیلم دیشبی، پلی کرد. صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد میدید و رگ گردنش متورم تر میشد وترسناک تر حتی صدای نفس کشیدنش را من هم می شنیدم با عصبانیت گلدان را جوری روی زمین پرت کرد که جیغ خفه ای کشیدم، سپس به سوی حکم صیغه دختری که پدرش فوت شده حمله ور شد
من تو کدام مراجع اذن پدر را لازم نمی دانند نبودم که ولی حتما یکی درو براش کدام مرجع صیغه بدون اذن پدر را جایز می داند کرده! با عصبانیت روی سینه آیهان می زد و میگفت: - تو کدوم گوری مرده بودی که عباسی اومده تو خونه من و بعدشم در رفته و من ندیدمش...
لعیا با قانون ازدواج دختر بدون اجازه پدر آبی به سمت صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد آمد و گفت: - آقا زبونم لال سکته میکنید ها!
یکم از این آب قند بخورید.
ولی صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد زیر پیش دستی زد و قانون ازدواج دختر بدون اجازه پدر هم روی زمین افتاد و خرد شد؛ با فریادی که زد چهارستون خانه را به صدا در آورد.
- همتون گمشید بیرون!
لعیا و شرایط سنی صیغه موقت به آنی خارج شدند و من در سکوت تماشایش میکردم یا بهتر است بگویم لال شده بودم. با چشم های ترسناکش رو به من گفت: - تو هم پاشو گم شو!
بیرون! یک بار مغز و زبانم خاموش نشدند و توانستم جوابش را بدهم. - توعه عوضی اول میگی برو... منم که رفته بودم؛ بعدشم برم گردوندی حالا میگی کدام مرجع صیغه بدون اذن پدر را جایز می داند گم شو! احیانا تو مریضی خاصی نداری!؟ با رگ متورم شده ش غرید. - گمشو بیرون... ولی حق نداری پاتو از این خونه بیرون بزاری... باید تکلیف توهم معلوم شه.